نمایش جزئیات
مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج محمدرضا طاهری
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشایِ هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای بهترین پناه منِ زار یا مجیر بالاترین عذاب برایم جدایی است کی میرسد زمان دیدار یا مجیر قربان دستهای تو یا ایها الطبیب دستی بکش بر این دل بیمار یا مجیر گر دیر حاجتم بدهی قهر می کنم ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگِ امان بده از نار یا مجیر *خوش به حاله اونایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هرچی بهش گفتم بیا بریمکربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره تموم میشه .. گفت شبِ جمعه شد اومدم برم سمت کربلا گفتم یه بار دیگه برم بهش بگم شاید اومدنی شد. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم، همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست ، گفت نه" گفتم کجاست؟! گفت دیشب با عجله بار و بُنه رو بست گفت دارم میرم کربلا .. تعجب کردم گفتم کربلا!! اون که میگفت خرافاتِ این حرفا!؟ گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن .. میگه اومدم تو حرم گشتم صحنِ ابی عبدالله، صورت رویِ خاک گذاشته هی میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارشِ منو بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حاله خوشی داشت صورت از خاک برداشت، گفتم چی شد کربلایی شدی؟!.. گفت خدا خیرت بده بعد از حرفای تو دیشب تو عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنار و پشتِ سرش دارن حرکت میکنن ، گفتم چه خبره؟! یکی گفت مگه خبر نداری! گفتم نه" گفت شبِ جمعه ست شبِ زیادتی ابی عبدالله ست .. اون شخصی که داخلِ هودجِ مادرِ ابی عبدالله ست اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خدا، امیرالمومنین، امام حسنِ همه دادن بدرقه ش میکنن .. میگه غرقِ دیدنِ این صحنه بودم یه وقت دیدم از داخلِ این هودجِ نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه .. اومدم برم بردارم ، جلوم رو گرفتن گفتن نه! این برا زائرایِ حسینِ .. نگاه کردم دیدم با خط زر نوشته اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه ..* امشب جوابِ سوز و نوای مرا بده دیگر براتِ کربُبَلای مرا بده .