نمایش جزئیات

سینه زنی ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حنیف طاهری

سینه زنی ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام  به نَفسِ حاج حنیف طاهری

قصه ی رفتن تو، چقدر گریه داره که قاتلِ تو آقا، خودش روزه داره

دنیا بی علی شبیه،زندونه هر جارو می بینی دیگه،تاریکه

وقتِ رفتنِ علی که امشب نیست مولارو کشتن او وقتی که

فاطمه بود و یه شهرِ نامرد یه دستِ سنگین،که بی هوا زد

فاطمه بود و هاله ی دلگیر علی رو کشته، غلافِ شمشیر

اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...

زینبِ بی قرارت، دلش میشه غوغا وقتی رفتنت رو، میخوای مثلِ زهرا

یادِ اون همه غمایِ تو قلبت کارِ آسمون شده اشک و ناله

کوه و در میاره از پا داغی که ذره ذره کرده پیرت سی ساله

یادت نمیره، غسلِ تو خونه یادت نمیره، دفنِ شبونه

یادت نمیره، زخمِ رو بازو یادت نمیره، غصه ی پهلو

اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم...

اَجَل برایِ دردِ، تو تنها دوا بود این آخرین دقایق، دلت کربلا بود

روضه میخوانی برایِ عباست از این کوفیایِ پست و بد کینه

خیلی دلواپسی برایِ، وقتی که داره زینب از روی تَل می بینه

حسین و گودال،حسین و غربت آبش ندادن، به قصد قُربت

حسین و گودال،حسین و مادر به روی حنجر، نشسته خنجر

اَلسَّلامُ عَلَی المَظلوم اَلسَّلامُ عَلَی العَطشان

اَلسَّلامُ عَلَی المَغْمُوم اَلسَّلامُ عَلَی العُریان

.