نمایش جزئیات

سینه زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت زینب سلام الله علیها به نَفسِ سید مجید بنی فاطمه

سینه زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت زینب سلام الله علیها به نَفسِ سید مجید بنی فاطمه

از وقتی رفتی صدبار دورِ گودالت گشتم دیگه از پا اُفتادم از بس دنبالت گشتم ..

از گودال میپرسم باقی پیکرت کجاست! میلرزم، میترسم، نمیدونم سرت کجاست ..

پاشو که لشکر اشکِ زینبتُ نبینه ببین دیگه بریدم پاشو بریم مدینه ..

حسین حسین واویلا واویلا ...

تا پیکرها رو دیدم رفتم از حال اُفتادم پیشِ جسم عریانت بینِ گودال افتادم

اون کهنه پیراهن تویِ تنت دریده شد معلومه از رگ هات سر از قفا بریده شد ..

هنوز زنده بودی وقتی سرُ بریدن تو راه که می اومدم چادرمُ کشیدن

حسین حسین واویلا واویلا ...

تیری که خورده به سینه ات بینِ قلب خواهر رفت هرچی که بود غارت شد انگشت و انگشتر رفت

بعضی ها با سنگُ و یه عده با عصا زدن قبلش نیت کردن به خاطر خدا زدن

وقتی بانعل تازه از رو تنت گذشتن کاشکی به جایِ این کار خواهرتُ میکشتن

حسین حسین واویلا واویلا ...

.