نمایش جزئیات
توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام شب اول محرم ۹۹ حسین سیب سرخی
" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ" *خوشبحال اونايي كه الان حرمِ حسين هستند* " اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" "ياحسين" دلشوره دارم امسال، چي ميشه آخر روضه واجب تر از نونِ شب، برايِ نوكر روضه يعني ميشه كه امسال، بپيچه بويِ اسپند تو كوچه هايِ اين شهر، بساطِ چايي و قند بازم هيئت ها با هم، نوكرها با تو بيعت مي كنن مَردم رو برات، سمتِ روضه ها دعوت مي كنن حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين... *ممنونم كه باز هم آقا نگام كردي، آقا خيلي حرف ها شنيدم، خيلي طعنه ها شنيدم، خيلي جاها مسخره ام مي كردن، ولي باشه، قشنگيش به همينه هر كي حسين رو بخواد بايد طعنه بشنوه، هر كي ارباب رو ميخواد، هر كي كربلا رو ميخواد، بايد طعنه بشنوه، مگه نبود غروبِ عاشورا، همون هايي كه آقا اميرالمؤمنين يه روزي بهشون محبت كرده بود، غروبِ عاشورا رسيدن به پسرِ همين آقا، اينقدر توهين كردن، اينقدر بي ادبي كردن، آقارو نگران كشتن، حسين!...* چي فكر مي كردم، چي شد، حرم نديدن سختِ تو اين مُحرم آقا، طعنه شنيدن سختِ چي فكر مي كردم، چي شد، چشام برات مي بارن مَردم اين شهر حتماً، سنگِ تموم ميذارن خودِت مي بيني آقا، اوضاعي شده، تويِ شهرِ ما كاري كن برام، امسال اربعين، پابوست بيام حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين... *شبِ گريه است، هر جوري ميتوني خودت رو وصل كن به مادرِ سادات خانوم فاطمه ي زهرا، امشب مادرش كربلاست...* چي فكر مي كردي، چي شد، تو رو تو گودال بُردن با زور و تيغِ نيزه، پيكرت رو آزُردن چي فكر مي كردي، چي شد،لباسِ تو غارت شد جلو چشايِ زينب، به تو هم جسارت شد حسين! اي دورِ از وطن بينِ بوريا، موندي بي كفن حسين! تويِ قتلگاه كُشتنت تو رو، بي جُرم و گناه *دوست دارم اين ناله ات رو ببري قتلگاه..* هر شبِ جمعه صدايِ مادر آيد از حرم من تمامِ عُمر دنبالِ صدايِ مادرم مي زند: ناله "بُنَيَّ!" كو لباسِ كهنه ات كو سرت؟ كو حنجرت؟ كو مادرت؟ كو دخترت؟ بشكند دستِ كسي كه دست بر مويت زده گيسويت خاكي شد و من خاك مي ريزم به سر *جوري صدا بزن صدا به صدا نرسه، معني اين صدا به صدا نرسه رو ميخواي بدوني چيِ؟ آخه يه روزي تويِ مدينه كه ميخواستن مادرش رو بزنن، ايستادن مردم مدينه هلهله مي كردن، كه صدايِ فاطمه رو علي نشنوه...علي ميگه: من ديدم يه نانجيبي با غلاف شمشير...* زنِ جوانِ مرا مي زدن نامردان مدينه فاطمه ام را در احتضار انداخت و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد و دستِ فاطمه را عاقبت از كار انداخت خودم ز سينه ي او ميخ را در آوردم ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت *حالا از اينجا مي برمت كربلا، شب اولِ اين مجلس از مدينه بريم كربلا...اينجا به مادرش جسارت كردن، حُرمتش رو نگه نداشتن، غروبِ عاشورا مادرش برگشت گودالِ قتلگاه...چه زماني؟..." وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"* مادرش آمده گودال نچرخان بدنش اسخوان هايِ گلويش زقفا ريخت بهم * هر كجا نشستي جوري صدا بزن اين صدات تويِ عالم بپيچه، بدونن عزايِ ابي عبدالله ست، بچه شيعه پايِ ابي عبدالله تعصب داره، بلند صدا بزن: حسين....* .