نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری _ یه روز محنت بار ، یه حجره ی غمگین

سینه زنی حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری _ یه روز محنت بار ، یه حجره ی غمگین

یه روز محنت بار ، یه حجره ی غمگین
یه درد بی پایان، یه ناله ی سنگین
تو داری جون میدی، یه عدّه می خندن
رو صفحه تاریخ ، یه لکّه ی ننگین

سبک نمی شه این مصیبت با، دو قطره اشک من
تو خونتم غریب موندی خیلی، مثلِ امام حسن

انگار نه انگار ، جوون داره جون میده
واسَت بمیرم ، به اشکِت کی خندیده؟

یه قصّه تلخه، یه زخمِ جان کاهه
تو سینه آقام، پر از غم و آهه
تو غصه افتاده، لبش پُر از خونه
می خواد پاشه امّا ، دیگه نمی تونه

تو هر چی دست وپا زدی انگار ،نمی رسه صدات
الهی من فدایِ اشکِ تو،یکی نمونده پات،بمیرم برات

انگار نه انگار ، عطش کُشتِت آقا
سِنی نداری ،چه بی رحمِ این دنیا

انگار نه انگار ، جوون داره جون میده
واسَت بمیرم، به اشکِت کی خندیده؟

نفس نفس می زد، کسی نبود امّا
حسین حسین می گفت، به یاد عاشورا
تنش رویِ خاک و ، دلش ولی گودال
شبیه ثارالله ، چه بی کِس و تنها

وی سَرت نرفت روی نیزه، عزیز فاطمه
کسی نزد تو گوش ناموسِت ،جلو چشم همه

شیر خواره حتّی،رویِ نیزه می شینه
انگار نه انگار ، رباب داره می میبینه

انگار نه انگار ، جوون داره جون میده
واسَت بمیرم، به اشکِت کی خندیده؟