نمایش جزئیات
روضه جانسوز حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ حاج حسن خلج
در بهارم، خزون می زنه رنگ زردی
آشنا شد، سفیرِ تو با کوچه گردی
زار و بی کس، میزارم سرم رو رو دیوار
تویِ کوفه، نمونده بجز طوعه مردی
گرد غم به رویم نشسته
دست کینه دستامُ بسته
سنگاشون لبم رو شکسته
آقا آقا ، میا میا ..
جونم آخر می شه فدات
حیف از تو و کبوترات
برگرد میشه رونیزه ها جات
*آقایه گزارش بدم ازوضعیت این شهر *
کشتن تو، شده آب خوردن براشون
سوی حنجر، گرفته شده خنجراشون
حرفِ معجر، النگو و خلخاله اینجا
از برایِ جهیزیهی دختراشون
هرچی داشتن دادن تیغُ نیزه خریدن
واسه زینب لباس اسیری بریدن
تیر و نیزه کنارِ امون نامه هاشون
نقشهی شوم واسه چشم سقا کشیدن
روخاکا می مونه پر تو
بعد ساقی لشگر تو
آواره میشه خواهر تو
جون زهرا، میا میا ..
سمت این قوم بی حیا
رحمی کن بر جوون لیلا
*همه جمع شده بودن پایین مناره یکی میگفت آزادش میکنن .. یکی می گفت زندانش میکنن .. یکی می گفت اعدامش میکنن .. تو این حرف ها بودن یه وقت دیدن یه بدن بی سری ازبالایِ دارالاماره به سمت خاک کف کوچه ..
.
برچسب ها
- حاج حسن خلج
- متن روضه حضرت مسلم (ع)
- شهادت
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- شعر به همراه سبک
- اشعار مذهبی
- باقرالعلوم
- متن اشعار
- امام محمدباقر
- امام پنجم
- متن روضه شهادت امام محمدباقر
- متن روضه امام پنجم
- متن شعر و روضه براي امام محمدباقر
- متن مداحی
- متن روضه امام باقر
- دانلود مداحی شهادت امام محمدباقر
- سفیر دشت کربلا