نمایش جزئیات

سینه زنی شهادت امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ سیدمهدی میرداماد

سینه زنی شهادت امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ سیدمهدی میرداماد

شکسته بال و پر شدم ، از اثر زهر جفا این دمِ آخری شدم ، روضه خونِ کربُ و بلا

مادر کجایی رفته زکف تَوونم؟ مادر کجایی خسته از این زمونم؟ مادر کجایی به لب رسیده جونم؟

دیدم به چشمِ تر ، ای کاش نمی دیدم بر خاک تنِ بی سر ، ای کاش نمی دیدم

دیدم که چِسان قاتل، بیرون شده از مقتل در دست گرفته سر ، ای کاش نمی دیدم

یا جَدّاه، یا اباعبدالله ...

مگه فراموشم میشه،روزای تلخِ زندگیم؟ مگه فراموشم میشه،خاطره های بچگیم؟

دیدم با چشمام، لحظه به لحظه ها رو دیدم با چشمام، ظهرِ پر از بلا رو دیدم با چشمام ، سرِ رو نیزه ها رو

دیدم به سرِ نِی، هجده نِی و هجده سر ای وای سرِ اصغر ،ای کاش نمی دیدم

تنها نه فقط خلخال، بردند زِ پایِ ما بردند زِ سَر معجر ، ای کاش نمی دیدم

یا جَدّاه، یا اباعبدالله ...

گرفته خوابُ از چشام، دلهره و دلواپسی نمی دونم چطور بگم،از اون روزایِ بی کسی

دیدم با چشمام ، غارتِ خیمه ها رو دیدم با چشمام، سوختنِ چادرا رو دیدم با چشمام، خنده ی شامیا رو

تا قافله رو بردن ، بازار یهودیها شد عمه ی ما مضطر ، ای کاش نمی دیدم

در گوشه ی ویرانه،آن دختر دردانه گردید چو گُل پرپر، ای کاش نمی دیدم

یا حسین...

.