نمایش جزئیات

مدح خوانی و توسل ویژۀ عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفسِ کربلایی جواد مقدم

مدح خوانی و توسل ویژۀ عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفسِ کربلایی جواد مقدم

شعر من از كَرَم اوست كه ارزش دارد اين جهان از قدم اوست كه ارزش دارد هيئت ام با علم اوست كه ارزش دارد خادمی حرم اوست كه ارزش دارد باز مست از مي صهباي غديرم كردند عمري است بر در اين خانه اسيرم كردند

خواستم مدحيه های علوی بنويسم عاميانه ولی بين المللی بنويسم خواستم از دم عشق ازلی بنويسم در دل خود صد وده بار "علی" بنويسم این‌علی كيست كه عالم همه ديوانه‌ی اوست اين‌چه شمعی‌ست فقط فاطمه پروانه اوست

خبر آمد كه آقای غديرش كردند و به فرمان خداوند وزيرش كردند به يد احمد مختار اميرش كردند و مرا تا ابدالدهر اسيرش كردند غم ندارم به رسول مَدَني نائب هست غصه ای نيست عَليِ بنِ اَبيطالِب هست

گوئيا وحی رسيده نَبيَ الله، بگو همه را جمع كن و در وسط راه بگو برو بر منبر و با يك دل آگاه بگو " اَشهَدُ اَنَّ عَليً وَليُ الله "بگو تو بگو تا همگان بشنوند اين اَشهد را تو بگو تا بشناسند ولی ايزد را

بعد پيغمبر اسلام ولايت دارد او به جن و ملك و انس امامت دارد اوست كه بعد نبی حق خلافت دارد در دل مرد و زن شيعه اقامت دارد چقدر بيعت با شير خدا شيرين است هر كسی منكر حيدر بشود بی دين است

به خدا دلبر دلهاست تعجب نكنيد بخدا شاه دو دنياست تعجب نكنيد آري او شافع فرداست تعجب نكنيد همه ی هستی زهراست تعجب نكنيد اَسَدُالله ست علی كور شود چشم حسود وَ يَدُ الله ست علی كور شود چشم حسود

وسط معركه‌ها هم‌قدمش نيست كه نيست گفته حاتم كه رقيب كرمش نيست كه نيست بشری نيز حريف قلمش نيست كه نيست بيرقی هم به شكوه علمش نيست كه نيست هركه هرجا كه رسيده همه، كارِ علی است به خداوند قسم كه "همه كاره" علی است

ساقی به پیاله باده كم می ریزی این میكده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شكایت دارم آسوده بریز! بنده عادت دارم

با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم سجاده و تسبیح و قدح می خواهم

ما قوم عجم به باده عادت داریم بر پیر مغان «علی» ارادت داریم

بر طایفه مان نگاه حق معطوف است میخانه ی شهر طوس ما معروف است

من اهل ری ام؛ مست ولی اللهم یك خمره میِ سفارشی می خواهم

در روز ازل كه دل به آدم دادند فریاد زدم؛ پیاله دستم دادند

فریاد زدم علی، پناهم دادند این گونه به این میكده راهم دادند

با دیدن این شوق عنایاتی كرد لبخند علی مرا خراباتی كرد

من مستِ مِی ابوترابم یك عمر سر زنده به نشئه‌یِ شرابم یك عمر

یك ثانیه بی شراب نتوانم زیست در مذهب ما حلال تر از مِی نیست

جامی بده لب به لب، خرابم ساقی از مشتریان خوش حسابم ساقی

ساقی بده باده ای كه گیرا باشد از خُم كهنسال تولا باشد

ساقی بده باده ای كه روشن باشد خوش رنگ و زلال و مرد افكن باشد

زُهاد پر از افاده را دل خور كن با نام خدا پیاله ها را پر كن

بد مستیِ من قصه‌ی پر دنباله است زیرِ سرِ باده ای صد و ده ساله است

این بزم مرا اهل سخن می سازد تنها مِی كوثری به من می سازد

من معتقدم باده سرشتی دارد انگور نجف طعم بهشتی دارد

مِی داخل خُم سینجلی می گوید قُل می زند و علی علی می گوید

هُوهُویِ تمام خمره ها را بشنو تفسیر شگرف «هل أتی» را بشنو

با تلخی این دُرد، رطب می چسبد با حال خوشم توبه عجب می چسبد

گویم به تو حرف عشق بی پرده علی این شور، مرا به رقص آورده علی

با غصه و غم عجب وداعی دارم! سرمست توام! چه خوش سماعی دارم!

هوُ هوُ نكنم؛ جنون مرا می گیرد این دل به هوای كربلا می گیرد

دیوانه ترم نكن، كجا می كِشیم!؟ سمت حرم دوست چرا می كِشیم؟

تا طور كشانده ای، عصا می خواهم یك تذكره یِ كرببلا می خواهم

باز عکس خال ابرو میکشم یکصد و ده مرتبه هو میکشم

بس که از عشق علی سرگشته ام عاقلان گویند کافر گشته ام

مادرم میگفت ذکر هو بگیر یا علی گو دست بر زانو بگیر

یا علی از جا بلندت می‌کند در دو دنیا سربلندت می‌کند ...

.