نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین طاهری

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین طاهری

دردایی که دارم واسه دوران پیریِ من سه سالمه هنوز دندون هام شیریِ

زخمامو مخصوصاً زیر رو سری بردم وقتی گرسنم بود هر بار سیلی میخوردم

از خودت بگو اینا فدا سرت عجبه اومدی دیدن دخترت

یتیمی ولی حق من نبود حق من نبود صورت کبود

بهترین روزای بچگیمُ گرفتن زندگیم رو به راه بود زندگیمُ گرفتن

از وقتی که رفتی وسط قیل و قالم هی بی هوا زدنم هی بد میشه حالم

راه فراری نیست ببین زخمای پاهامُ بشین تا برات بگم ماجرای موهامُ

مو فقط نبود دست و پام و بست یه جوری میکشید همه تنم شکست

آره دلم پُره خیلی دلخورم آتیشم زدن زیر چادرم

درد من از اینه التماسم و دیدن من شکسته غرورم روسریمُ کشیدن

کابوس رگهای تو ترکم نمیکنه به جز عمه هیچکی منو درکم نمیکنه

ببین چه بلاهایی بابا سرم آوردن ما رو مثل بَرده ها هر جا که بگی بردن

شدیم بعد تو ما خونه خراب جای ما نبود مجلس شراب

با اون چوبی که رو لبت زدن میزد قاتلت به پهلوی من

کاش مدینه میمردم بین اون در و دیوار ولی رام نمی افتاد بین کوچه و بازار

.