نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی جواد مقدم

سینه زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی جواد مقدم

لبم خشکیده اما دلم از دوریت آبه نگفتی میری دخترت شبها رو بی تابه سه شب دارم خوابِ خوابِ رو پاتو میبینم ولی حالا سرت روی دامن من خوابه

میگم امشب برات لالا چشات بازه بخواب بابا

وای لالا لالا لالا النگوهامو دزدیدن

وای لالا لالا لالا به معجرم میخندیدن

وای لالا لالا لالا رسیدن و زدن مارو

وای لالا لالا لالا چِشم عمومو دور دیدن

وای لالا لالا لالا لالا گلم گلم لالا

وای لالا لالا لالا بابای خوشگلم لالا

خبر داری این چند روزُ دورا دور از حالم رسیده انگاری آخر امشب بهت نالم چقدر با این پا پشت نِی اومدم دنبالت حالا بابا با یه تشت زر اومدی دنبالم سرت خونه ، موهات دودی نبودم من کجا بودی

وای لالا لالا لالا چقدر سرِ تو پاشیده

وای لالا لالا لالا کی پیرهنت رو دزدیده

وای لالا لالا لالا غذا نخوردم این چند روز

وای لالا لالا لالا سرِ تو بوی نون میده

وای لالا لالا لالا لالا گلم گلم لالا

وای لالا لالا لالا بابای خوشگلم لالا

رسیدی بابا اما حالا که خیلی دیره یه وقتی اومدی که سه سالت زمین گیره تا که راه میرم دخترای شامی میخندن میگن پیره و باز عمه دستامو میگره دیگه خستم میام باهات ببر میری منم همرات

وای لالا لالا لالا منو ببر از این انظار

وای لالا لالا لالا بدم میاد من از بازار

وای لالا لالا لالا منی که بغلی بودم

وای لالا لالا لالا چقدر دووندنم رو خار

وای لالا لالا لالا لالا گلم گلم لالا

وای لالا لالا لالا بابای خوشگلم لالا

میگم امشب برات لالا چشات بازه بخواب بابا

وای لالا لالا لالا النگوهامو دزدیدن

وای لالا لالا لالا به معجرم میخندیدن

وای لالا لالا لالا رسیدن و زدن مارو

وای لالا لالا لالا چِشم عمومو دور دیدن

وای لالا لالا لالا لالا گلم گلم لالا

وای لالا لالا لالا بابای خوشگلم لالا

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای خوش بحال لب اصغر که تو سقا شده ای آب از هیبت عباسی تو میلرزد بی عصا آمده ای حضرت موسی شده ای به سجود آمده ای یا که عمودت زده اند یا خجالت زده ای و که چه زیبا شده ای یا اَخا گفتی و ناگه کمرم درد گرفت کمر خم شده را غرق تماشا شده ای منم و داغ تو و این کمر بشکسته تویی و ضربه ای و فرق زِ هم وا شده ای سعی بسیار مکن تا که زِ جا برخیزی کمی هم فکر خودت باش ببین تا شده ای مانده ام با تن پاشیده ات آخر چه کنم ای علمدار حرم مثل معما شده ای مادرت آمده یا مادر من آمده است با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای تو و آن قد رشیدی که پُر از طوبی بود در شگفتم که در این قبر چطور جا شده ای

.