نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت علی اصغر(س) با نوایِ حاج حسین سازور

روضه و توسل به حضرت علی اصغر(س) با نوایِ حاج حسین سازور

*اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ*

جدا میشد سر از حنجر ولی آهسته آهسته
شد آویزان سر از پیکر ولی آهسته آهسته

بریز آب روان اما درین صحرا که آبی نیست
بریزم خاک بر پیکر ، ولی آهسته آهسته

چه تناز است چشمانت چرا باز است چشمانت
بخواب ای کودکم دیگر ، ولی آهسته آهسته

پدر تلقین برایت خواند شهادت را به جایت خواند
صدا از او میاید در ، ولی آهسته آهسته

منم من زار و آواره نباشی بی تو گهواره
مرا دق میدهد آخر ولی آهسته آهسته

دگر دور از مصائب باش به نی رفتی مواظب باش
سر نیزه برو با سر ولی آهسته آهسته

تو را امروز کم دارم عزیزم شیر هم دارم
بیا مادر بیا مادر ؛ ولی آهسته آهسته

 


مختار خروج کرد ، قتلۀ کربلا رو به سزاشون میرسوند ، یکی رو گرفت ،صدا زد جایی هم بود دلت برا حسین بسوزه؟ ..گفت امیر یه جا همه گریه کردن ..دیدم کشتۀ علیِ اصغر رو دستِ حسینِ ..نگاه کردم دیدم یه خانمی دمِ خیمه ایستاده ..دیدم هی چند قدم میرفت .. بر می گشت .. فهمیدم حسین مستاصل شده ..اما یه راهی پیدا کرد .. بدنُ پشتِ خیمه دفن کرد ..گفت بگو ببینم بعدش چی شد ؟ ..گفت امیر به خدا اون بدنم زیرِ خاک نماند...نیزه دارایِ کربلا اومدن .. بدنُ از زیرِ خاک بیرون آوردن ..الله اکبر .. راوی میگه نگاه کردم دیدم بینِ سرهایِ رو نیزه یه سری رو به نیزه بستن ..گفتن سرِ شیرخوارۀ حسینِ .. حسین ...صل الله عَلَیْکَ یا مولای یا اَباعَبْدِاللَّهِ یا اباعبدالله وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ...