نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت سید الشهدا علیه السلام کربلایی حسین سیب سرخی

سینه زنی حضرت سید الشهدا علیه السلام کربلایی حسین سیب سرخی

خاک به سر خاک پسرِ بی کفنه پدرِ خاک مونده عریان رو زمین به بَرِ خاک ..

خاک به سر آب پسر تشنه لبِ مادر آب دست و پا میزنه در نظر آب ..

آب نبود .. مهتاب نبود .. علی‌اصغر توی گهواره دیگه خواب نبود سر نبود .. مادر نبود .. رو سرِ دخترایِ اهل خیمه معجر نبود

وای‌حسین، ای وای حسین ..

خاک به سرِ من مادرش صدا میزد پسر من تشنگی کشیدی سوخت جگر من

خاک به سرِ من از غم حسین شکست کمر من زدنت جلو چشای تر من ..

نا نداشت .. سقا نداشت .. برای دستُ پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت .. سامون نداشت .. طاقتِ زخم تنشُ گرگ بیابون نداشت

وای‌حسین، ای وای حسین ..

خاک به سر من با سر اومد از سفر پدر من وای من عمه کجاست معجر من

خاک به سر من خونی تموم بال و پر من پس کجاست داداش علی‌اکبر من

موت چی شد .. اَبروت چی شد .. باباجونم ازم نپرس رقیه پهلوت چی‌شد سوخت تنم .. سوخت لبم .. خبر داری محله‌ی یهودیا بردنم

وای‌حسین، ای وای حسین ..

خاک به سر شام سنگمون زدن همش از لبِ بام پاره پاره شد بابا هی لباسام ..

خاک به سر شام نمیبینه دیگه جایی رو چشمام به خدا نمیتونم پاشم از جام ..

وایِ من .. بابایِ من .. شبیه موی تو پریشون شده موهای من ای عمو .. پیشم بمون .. نمیزاره صدات کنم بابا این لکنت زبون

وای‌حسین، ای وای حسین ..

.