نمایش جزئیات
سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
از دنیا دیگه سیر شدم زار و زمین گیر شدم بابا کار دنیا رو ببین سه سالمه ولی پیر شدم
اینا حق تو رو خوردن منو کشیدن زدن بردن
به دخترت جسارت شد گوشواره هام که غارت شد دیگه مصیبت عادت شد
از قصد دل منو میسوزونه میگه میخوای بری خونه برو اینجا بیابونه
از بس که این دستاش سنگینه چشام چیزی نمیبینه آره یتیمی همینه
«ای وای، ای وای، ای وای بابا ..» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلگیرم من از زجرِ پست به ناقه دستامُ بست بابا سر تو روی نیُ سر من توی بازار شکست
دم دروازه ساعت دیگه نمونده برام طاقت
به زیر دست و پا رفتم بین نامحرما رفتم تو شلوغی کجا رفتم
جامون مگه تو بزم شرابه خونم دیگه شد خرابه آره یتیمی عزابه
بابا سرت تو تشت طلا بود رگات که از هم جدا بود نگاه خولی به ما بود
«ای وای، ای وای، ای وای بابا ..»
.
برچسب ها
- حسین سیب سرخی
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- آموزش مداحی
- جدید
- شعر مذهبی
- بسیار زیبا
- متن شعر سینه زنی
- متن شعر مداحی
- شعر ماه محرم
- متن نوحه برای امام حسین
- متن شعرشور
- اشعار سینه زنی
- دانلود مداحی با متن
- دانلود صوت مداحی برای محرم
- متن مداحی با سبک
- شعر مداحی با سبک
- متن شعر سینه زنی برای حضرت رقیه امام حسین
- شب سوم محرم
- شب سوم محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
- شب 3 محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
- شب حضرت رقیه ۱۴۰۰حسین سیب سرخی