نمایش جزئیات
سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
نمیدانم از این ویران نشین داری خبر یا نه نمیدانم که میمانم عزیزم تا سحر یا نه
سفر کردی بدون من نگفتی پیر میگردم! تو که کشتی مرا می آیی آخر از سفر یا نه
از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه نمیدانم که بشناسی مرا بار دگر یا نه
شنیدی جانِ بابا ! گفت این همسایه بر طفلش توهم میگویی از نیزه به من جان پدر یا نه
تویی زخمی ترین سر در میان این همه سرها امان از سنگ ها و چوب ها و تیغ و خنجرها
ز سنگ کوفی و شامی که میبارید از هر سو شکسته از شما سرها ز زن های حرم پرها
به دخترهای شامی گفته بودم من پدر دارم عزیزم حیف شد شب آمدی خوابند دخترها
تنور خانه خولی چه کرده با سرت بابا که رفت از یاد من جراحت های پیکرها
چه میشد گر که من را هم سفر میبردی ای بابا به همراه عزیزان و عموها و برادرها
خودت از عمه های من تشکر کن که در هر جا برای جسم دخترها سپر بودند خواهرها
منو زجر منو سیلی منو رخساره نیلی بده حق خسته ام دیگر ز تکرار مکرر ها
پدر در ماجرای آتش و خیمه خدا داند که دل ها سوخته بهتر ز چادر ها و معجر ها
من از افسردگی های رباب اینگونه فهمیدم که هجران بد اثر دارد به روی قلب مادرها
.برچسب ها
- حسین سیب سرخی
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- آموزش مداحی
- شعر مذهبی
- متن شعر سینه زنی
- متن شعر مداحی
- شعر ماه محرم
- متن نوحه برای امام حسین
- متن شعرشور
- اشعار سینه زنی
- دانلود مداحی با متن
- دانلود صوت مداحی برای محرم
- متن مداحی با سبک
- شعر مداحی با سبک
- متن شعر سینه زنی برای حضرت رقیه امام حسین
- شب سوم محرم
- محرم1400
- سال1400
- شب سوم محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
- شب 3 محرم ۱۴۰۰حسین سیب سرخی
- شب حضرت رقیه ۱۴۰۰حسین سیب سرخی