نمایش جزئیات

روضه کریم اهل بیت و حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه السلام دهه سوم محرم ۱۴۰۰ استاد حاج منصور ارضی

روضه کریم اهل بیت و حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه السلام دهه سوم محرم ۱۴۰۰ استاد حاج منصور ارضی

السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
فَمَا أَحْلَي أَسْمَاءَ‌كُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَی وَ فِعلِکَم الخَیر، وَ عَادَتِکُم الاِحسان، وَ سَجیَّتِکُمُ الکَرَم

نه شعار ما، شعار عالم است
پرچمت بالاتر از هر پرچم است

هر کسی دیوانه ات شد عاقل است
عقل هر کس نیست مجنونت کم است

خستگیه روضه شادابم کند
هرچه شادی غیر از این مارا غم است

یک حسین گفتم تبارم بیمه شد
حاصل عمرم فقط این یک دم است

من به سینه میزنم پاکم کنی
آینه بی گرد گیری مبهم است

چشم دارم کز گنه پاکم کنی
قبل از آنکه در دلِ خاکم کنی

استکانِ روضه‌ات در دست ما
عزتش بالاتر از جام جم است

خاک ما را با فراتت بذر داد
آن خدا که در حریمش زمزم است

درد اگر از توست، دردت بر سرم
زخم اگر از توست بر جان مرهم است

لات های کوچه و بازار هم
قدشان در پیش این پرچم خم است

شیخ و جاهل بر سر یک سفره‌اند
جنس دکان تو اصلاً درهم است

کربلا میخواهم امشب از حسن
وعده و قولِ کریمان محکم است

*آی غریبِ مدینه ..*

آی لعنت بر سنان و شمر باد
زخم نیزه زخم خنجر توام است

انقدر با اسب از تو رد شدن
بند بندِ پیکرت باز از هم است ..
ــــــــــــــــــ
نوشتند پایت بلایی بزرگ
نوشتند پایم عزایی بزرگ
به آن سن و سالت چه مردی شدی
شدی یک تنه مجتبایی بزرگ
در این جای تنگ انقدر پا زدی
که انگار رفتی به جایی بزرگ
عمو گفتنت سخت شد وایِ من
دهانت گرفته به پایی بزرگ ..
لب کوچک و سنگ هایی درشت
تن کوچک و نیزه هایی بزرگ
به دورِ تنت انقدر سنگ ریخت
بنا شد به دورت بنایی بزرگ
کمی رو به قبله کمی رو به من
تنت خورده انگار تایی بزرگ
چنان سم مرکب کشیده تو را
که جا میشود در عبایی بزرگ
برای تو با نیزه حجله زدن
نشسته به دستت حنایی بزرگ