نمایش جزئیات

«میلادیه حضرت علی اصغر علیه السّلام »

«میلادیه حضرت علی اصغر علیه السّلام »

باده بریز ساقیا به ساغری دگر

 که بهر غارت دلم آمده دلبری دگر

به نخل آرزوی ما داده خدا بری دگر

ماه رجب به فرق ما نهاده افسری دگر

باز شده به روی ما ز لطف حق دری دگر

بهر حسین فاطمه آمده یاوری دگر

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

سزد که خاک کربلا قیام بهر او کند

آب فرات بهر او ذخیره در سبو کند

تیر سه شعبه را سپیدی گلو کند

سبز به خون سرخ او نهال آرزو کند

بنای ظلم ظالمان ز پایه زیر و رو کند

که تشنه جان خویش را فدای آبرو کند

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

دهید مژده عاشقان مظهر داور آمده

برای حفظ دین حق حافظ آمده

بهر حسین فاطمه شکوه یاور آمده

بعد علی اکبرش علی اصغر آمده

که از ولادتش زمین ز رقص اندر آمده

آنکه شود برای دین حق حافظ سنگر آمده

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

اوست که مهر می زند صحیفه برات را

اوست که زنده می کند اقامه صلات را

ارج دهد جهان را روح دهد حیات را

خنده عارفانه اش مات می کند ممات را

بیمه کند به خون خویش سفینه النجات را

نخورده آب آبرو تشنه دهد فرات را

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

دل از رباب می برد نرگس دلربای او

به عمه روح می دهد چهره دلگشای او

طعنه به مشک می زند لبان خوشنوای او

حسین زنده می کند خون گرانبهای او

خنده به مرگ می زند طره مشکسای او

عفو کند گناه ما به عشق او خدای او

طعنه به مشک می زند لبان خوشنوای او

 حسین زنده می کند خون گرانبهای او

حسن را ندا دهد خدا که انقلاب کن

علی اصغر آمده پای تو در رکاب کن

تیر سه شعبه را بگو جای تو در خشاب کن

بهر دریدن گلو به کربلا شتاب کن

ز خون حلق این پسر محاسنت خضاب کن

بنای ظلم ظالمان ز بیخ و بن خراب کن

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

خیز ز جا و خیمه را به دشت کربلا بزن

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

شرر به جان منکر علی مرتضی بزن

برای حفظ آبرو به آب پشت پا بزن

تیشه به ریشه  خسان به خاطر خدا بزن

موالیان عشق را به یاری ات صدا بزن

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

برو به دشت کربلا ببین رخ ندیده را

داغ علی اکبر و تن به خون طپیده را

تشنگی سکینه و رنگ و رخ پریده را

قاسم پر شکسته و مادر قد خمیده را

پیکر قطعه قطعه و دست ز تن بریده را

گریه تیر و خنده طفل گلو دریده را

حسینیان دهر را بگو به باغ احمدی

داده خدا رباب را دسته گل محمدی

(ژولیده)