نمایش جزئیات

زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از اربعین به نفس سید رضانریمانی

زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از اربعین به نفس سید رضانریمانی

یه عُمرِ که با قابِ عکسِ حرم شب و روزمو هق هق میکنم

بذار زائرِ اربعينت بشم وگرنه از این دوری دِق میکنم

همه کوله بارِ سفر بستنُ با پای پیاده هوایی میشن

فقط من از این فیض بی بهره ام رفیقام دارن کربلایی میشن

نذار آبروم بیشتر از این بره بگو دردم و با کی قسمت کنم؟

یا راهی جلو پام بذار یا بگو چجوری به این دوری عادت کنم؟

اگه کربلاتو نبینم حسین بگو پس چه خاکی بریزم سرم؟

آخه تا کِی این دوری و دوستی؟ بذار پا برهنه بیام تا حرم

رسیده به اینجام صبوری بسه میشه تا حرم زیرِ بارون بیام؟

میخوام اینقدَر گریه زاری کنم که قبل از رسیدن بگیره صدام

میخوام خسته از راه رفتن بشم مثه بچه هات غرقِ تاول بشم

میخوام یادِ دروازه ی ساعات دَمِ مرز مهران مُعطّل بشم

چجوری به یاد غمات باشمُ توی خیمه ها استراحت کنم؟

مگه میشه یادِ رقیه ات باشم ولی لحظه ای خواب راحت کنم؟

میخوام هر دقیقه بباره چشام به یادِ دلِ خسته ی خواهرت

میخوام وقتی که تشنه میشم بگم: فدایِ لبِ تشنه ی اصغرت

خلاصه میخوام کربلایی بشم تا بلکه مثه حُر زُلالم کنی

بدي كردم اما اميدم اينه بحقِ رقیه ات حلالم کنی؟

خودت میدونی بیشتر از هرکسی به ایل و تبارت ارادت دارم

درسته سعادت ندارم ولي به دل آرزویِ شهادت دارم

اگه مقتدامون تو باشی حسین خداشاهده جون دادن سخت نیست

بقرآن کسی شاه باشه ولی نباشه غلامِ تو خوشبخت نیست

 شاعر محمد زوار

خيلي از بچه هاي محله مون سالِ اولِ كه كربلا ميرن

هواشون و داري حتماً ميدونن آخه همسايه ي امام رضان

خدا از ما نگيرِ رعيتي رو حرفِ من حرفِ دلايِ بي كَسِ

قربونِ آقام برم كه تا ابد يه امام رضا دارم برام بسه

قربونِ كبوترايِ حرمت، امام رضا! دعوتم كن كه بيام تو حرمت، امام رضا!

.