باب الحرم - سینه زنی و توسل به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی

فهرست

نمایش جزئیات

کِی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را کِی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور پنهان نبوده ای که هویدا کنم تو را

به امیدِ طنینِ صدایت به هوایِ نسیم هوایت شده دربه‌درِ تو گدایت ، آقا ..

و بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ .. السَلامُ علی منتقم کربلا السَلامُ علی حبیب اهل البکاء و بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ ..

چون خاک میشود به رَهت جان پاک ما بگذار جان دهیمُ و تو بگذر زِخاک ما

تاتکیه کرده‌ایم در این ره به لطفِ دوست از خَستی فلک نبُود هیچ باک ما، بگذر زخاک ما

تو پناهِ همه ضعفایی تو که علتِ قدرت مایی تو تَجلی دستِ خدایی ، آقا

حُر و آزاده‌ایم چون به تو دل داده ایم سربلندیم اگر پای تو افتاده ایم

عمری که صرفِ عشق نگردد بطالت است راهی که رو به دوست ندارد ظلالت است برخیز تا به پا شود روزِ رستخیز وانگه ببین شهیدِ غمت درچه حالت است

تویی خیر تمام عواقب تویی مقصد و این همه طالب به فدای تو حضرت صاحب ، آقا

به امیدِ طنین صدایت به هوایِ نسیم هوایت شده در به درِ تو گدایت ، آقا ..

ساکن شهرِ نور ، صاحب روز ظهور محضر تو سلام میدهم از راه دور