نمایش جزئیات
توسل به حضرت زهرا سلامالله علیها تقدیم به شهدا خصوصاً حاج قاسم سلیمانی _ حاج منصور ارضی
مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست
بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست
ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست
سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست
کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست
تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد
به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست»
نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی»
به رویِ شانهٔ او پرچم علی بالاست
زکربلایِ چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو با دوستان تو ؛دی ماست
کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد
میانِ شعله اگر دست و پا زند؛ گویاست_
_میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت
میانِ آن در و دیوار محشری برپاست
به پیش چشم علی می زدند زهرا را
یگانه عصمت کبری به زیر دست وپاست
کسی که روی بگیرد زمرد نابینا
میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست
مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند
کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟
اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد
ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست
سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند
تمام درد سر او نبودن سقاست
کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را
برای غارت چادر میانشان دعواست
شاعر: قاسم_نعمتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانه تاریک شد و بر در خانه شرر است
جلوی یک زن مظلومه هزاران نفر است !
کاش لولای در از سمت دگر باز شود !
در اگر باز به داخل بشود دردسر است..
آتش ! از در نرو بالا ! دم در فاطمه است
حرمتش را تو نگه دار ! ببین خون جگر است
دخت پیغمبرتان است ! مراعات کنید
م یزند فاطمه را هر که در این دور و بر است ..
آه مسمار حیا کن !سوی پهلوش مرو !
صبر کن صبر ! علی چشم به راه پسر است
فضه چادر برسان فاطمه افتاد زمین
کمکش کن ! همه ی هستی من در خطر است
قنفذ اینقدر نخند ! این که زدی یک زن بود
تو نگفتی به خودت سوخته و بی سپر است ؟!
باز برخواسته و پشت علی می آید
هرچه او را بزنی پای علی بی اثر است
شاعر: سید_پوریا_هاشمی