نمایش جزئیات

مدح خوانی ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری

مدح خوانی ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها  _ حاج حنیف طاهری

جاوید باد رایت منصور مصطفی

پاینده با دولت مامور مصطفی

در سر نبود و نیست بجز شور مصطفی

معراج را احاطه کند نور مصطفی

زهرا که بود جلوۀ ایمان مصطفی

زهرا که بود پاره ای از جان مصطفی

پس در مقام فاطمه باید چنین نوشت

با اقتدا به حضرتِ روح الامین نوشت

او را دلیلِ خلق زمان و زمین نوشت

از هل اتی و قصۀ حبلُ المَتین نوشت

ساقی اجازه داد که ساغر بیاوریم

ناقوسِ عشق را به تکاپو در آوریم

سری در آفتاب نهانش نهفته است

از خنده ای که رویِ لبِ او شکفته است

معلوم میشود چه در این ذات خفته است

غیر از علی علی سخنی را نگفته است

روزِ الست فاطمه ریحانۀ خدا

جای «بلی» به نام «علی» برده التجا

پیغمبری که بود به افلاکیان قوام

دیدند وقت آمدنت می کند قیام

هم بر قیام احمد و هم دخترش سلام

زهرا که بود تیغ خدا بود در نیام

روزی که پای حق امامش قیام کرد

کار رسالت نبوی را تمام کرد

صدیقه ای که باعث خیر کثیر شد

بر شام تار یثرب بدر منیر شد

بانی اتفاق عظیم غدیر شد

روزی که شیر حق به حقیقت امیر شد

کفو علی که بود بجز دختر رسول!

صدیقۀ عفیفۀ راضیۀ بتول

از تو علی نداشت عزیزی مطیع تر

محشر به جز تو نیست رسولی شفیع تر

طبعم بلند هست و ز مردم مَنیع تر

اما از خاک پای فضه مقامی رفیع تر؟

جز این نخواستیم که ما را همین بس است

والله خاک پای کنیزت مقدس است

ــــــــــــــــــ

ای شکوهت فراتر از باور

ای مقام ات فرا تر از ادراک

وصف تو درک ليله القدر است

فهم ما از تبار «ما ادراک»

کوثری،‌‌ بی کرانه دريایی

ما و ظرف حقير اين کلمات

بايد از تو نوشت با آيات

بايد از تو سرود با صلوات

آيه در آيه وصف تو جاری ست

«فَتَلَقَّی .. »، «مباهله»، «کوثر»

در دل «اِنَّما یُریدُ اللهُ .. »

در «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ»

از بهشت آمدی به هيئت نور

عطر سيبت وزيد در هستی تو

گلي ... نه، تو نو بهار .. نه

تو بهشت دل پدر هستی

پدر و مادرم فدایِ شما

مادری کرده ای برایِ پدر

چشم بد دور، چشم شيطان کور

دست تو بود و بوسه های پدر

از بهشت آمدی و روشن شد

سرنوشت دل علی با تو بي تو کم بود

در تمام جهان نيمۀ ديگرش ولی با تو ...

وصف ذات تو و صفات علی

وصف آيينه است و آيينه غربت

و خندۀ تو و دل او

قصۀ گرد و دست و آيينه

خانه می شد بهشتی از احساس

با گل افشانیِ بهاریِ تو

عاطفه با تمام دل می زد بوسه

بر دست خانه داریِ تو

خانه از زرق و برق خالی بود

از صفا، عاشقی، محبت پر

داشتی ای کليد دار بهشت

پينه بر دست، وصله بر چادر

از بهشت آمدی و آوردی

يازده سورۀ بهشتی را

مصحفِ سر نوشت خود ديديم

سوره های که می نوشتی را

نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات

نسل تو خضرِ آسمانیِ راه

جلوه ای از دم تو را ديديم

در مسيحی به نام روح الله

روز مادر شده دلم با شوق

پر زده در هوای تو مادر

منم و وسعت بهشت خدا

منم و خاک پایِ تو مادر

آرزو دارم اين که بنشينم

لحظه ای در جوار تو اما ..

آرزو دارم اين که بگذارم

شاخه گل بر مزار تو اما ..

آه در حسرت زيارتِ تو

دل ما آشنای دلتنگی است

حرم دختر کريمۀ تو

شاهدِ لحظه های دلتنگی است

روز مادر شده به محضر تو آمدم

پا به پای اين کلمات هدیۀ من برای تو

اشک است هديۀ من برای تو صلوات

شاعر:سید محمد جواد شرافت

دادیم به حکمت و به لطفی به شما

از این همه سوره، سورۀ کوثر را

کوتاه ترین سوره‌ی قرآن یعنی

کوتاه ترین راهِ رسیدن به خدا