نمایش جزئیات

شعرخوانی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام _ حاج محمد سهرابی

شعرخوانی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام _ حاج محمد سهرابی

السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ (1)

به درباری که جبرائیل اندازد کلاه آنجا اگر مردی به قدره نیمِ مژگان کن نگاه آنجا

به غیر از یادِ او در محضرش تمهید (2) بی شرمی‌ست گنه دارد که فکرِ توبه باشی از گناه آنجا

مکن تقبیحِ من گر در نجف از خنده سر مستم شُکوهِ گریه دارد خنده های قاه قاه آنجا

مگر تا از غبارِ قبر او تاجی نهی بر سر چنان سگ ها بیفت ای بی نوا قدری به راه آنجا

تشابُه ره به سِنخیت بَرَد آخر مشو نومید به مویش راه خواهی بُرد ای رویِ سیاه آنجا

همین شبها امیدِ روشنایی دارم از چشمش به مژگانِ سیاهش بسته ام بختِ سیاه آنجا

تمام اولیا را در نجف دیدیم و فهمیدیم به گرد مرقدش جمع‌اند مُشتی بی پناه آنجا

تو ای "معنی" خجالت ساز کن از شیوه زشتت اگر دنیا و عقبایت دهد جز او نخواه آنجا

شاعر: #محمد_سهرابی

پر از سیاه و سپیدیم همچو عرصه شطرنج پر از نشاط و امیدیم و پر ز غصه و از رنج خرابه ایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج بیا که ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج نهاده ایم چنان سگ سر مزار تو هر پنج

شکسته می دمد از من دلی که ناله ندارد شکسته باد سری کز درت حواله ندارد خراب باد دلی کز رخت پیاله ندارد قلم، دوات و خط و کاتب و رساله ندارد مگر به باد رود جمله بر نثار تو هر پنج

سکوتِ محض دویده است در خیال تبسم تبسمی که رسد خنده بر کمال تبسم نداد جاه تو بر عاشقان مجال تبسم حواس جمع شد از لطف پایمال تبسم حواس خمسه ما ذبح خنده دار تو هر پنج

بریز در قدحم باده ای حکومت کامل بکش به صفحه من خطی از سلاسل باطل مرا خلاص کن از این سلاسلم ز مراحل وجود و نیستی و دوزخ و بهشت و منازل اگر تو حکم کنی می شود غبار تو هر پنج

نبی نبی شده از تو ز توست مرسل مرسل تویی مفصل خالص تویی خلاصه مفصل چنین شده است مبرهن چنین شده است مسجل تشیع و حنفی مالکی و شافع و حنبل نهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج

نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت به اختیار کشیدم ز جبر خویش خجالت خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج

برون علیست ز حرف و برون علیست ز اوصاف برون ز ننگ محیط و برون ز حیطه اطراف برون ز غیر به جز خود هم از خلائف و اسلاف بهشت و دوزخ و دنیا و هم جهنم و اعراف به هیچ نیز نیرزند بی کنار تو هر پنج

چو جبرئیل به شوقت شکفته آید و رقصد چه جای عیب که چون من تو را ستاید و رقصد فقط نه دوست به مردن غزل سراید و رقصد به روز واقعه مرحب زره گشاید و رقصد حواس خمسه عالم به چنگ تار تو هر پنج

درآ به مجلس ما بر خلاف رای ستیزان نشسته اند غلامان ستاده اند کنیزان به سلطه تا که نشستی نشست ناز عزیزان صراط و نامه اعمال و قبر و محشر و میزان قیام کرده تماما به افتخار تو هر پنج

به اعتبار تو منبر به اعتبار تو گنبد به اعتبار تو آتش به اعتبار تو معبد به اعتبار تو شد هر که شد رسول مؤید خلیل و موسی و عیسی و نوح و حضرت احمد گرفته اند نبوت به اعتبار تو هر پنج

اگر طهور شود منجسی به آب مضافی رسد عدوی علی از کدورتش سوی صافی ببند کام و مزن نزد شاه حرف اضافی بحار و مختصر و عروه و مکاسب و کافی عریضه ایست که افتاده در بحار تو هر پنج

بیا که خون دلم میچکد ز خنجر بالغ به سلطه تو درآمد فلک بدون مبالغ شدی بدون مبالغ ز دست مسئله فارغ فقیه و صوفی و غداره بند و عام و نوابغ بدون دام شده یک سره شکار تو هر پنج

چه لعبت است نمودی به دوستان نحیفت چگونه بار کشم زیر عشوه های ظریفت مرا به خواب نمیشد شوم به غصه حریفت بیا که ابرو و خال و خط و دو چشم شریفت هدر نموده مرا مثل خون به کار تو هر پنج

به جز تو کیست در این بزم قدس لایتغیر به جز تو کیست به کیفیت اینقدر همه حیدر به جز تو کیست همه فرع و اصل و جزء و کل آخر حسین و زینب و عباس و اکبر و علی اصغر نشسته اند همه داخل مزار تو هر پنج

شاعر: #محمد_سهرابی

1) تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۱۴ بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۰۱ 2) معنی تمهید: مقدمه چینی

.