نمایش جزئیات
مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام _کربلایی حسین طاهری
پادشاهی که کنیزش خاک را زر می کند اذن او حداقل را حداکثر می کند
خضر پیغمبر نشسته گوشه ای و سالها روز و شب در مدح مولا شعر از بر می کند
راه مسجد بسته شد بر دیگران چونکه خدا هر عبادت را قبول از راه حیدر می کند
میرود با اسم چوبی در جهنم هر کسی صحبت از غیر علی بالای منبر می کند
احتیاطاً یا علی را با وضو گفتیم چون واجبِ شرعیست کاری که پیمبر می کند
غالباً هم کار هایِ پیش پا افتاده را در نبود مرد صاحب خانه نوکر می کند
از مقامش گفتم و در گوش دشمن ها نرفت نطفۀ ناپاک گاهی گوش را کر می کند
گوشه ای از مسجد کوفه سحر قبل از نماز می نشیند رزق عالم را مقدّر می کند
کافران را شیوه جنگیدنش مجبور به اختیاری گفتن الله اکبر می کند
حرف خود را می زنم راحت به زوار نجف حرف یک دیوانه را دیوانه باور می کند
آنقدر که مزه دارد دورِ این گنبد طواف جبرئیل اینجا خودش را شکلِ کفتر می کند
خوردنِ چایِ عراقی با دِهینی از نجف خستگی را از تنِ هر نوکری در می کند
از علی تا عرش گویند جانم رویِ چشم بینِ خانه فاطمه وقتی که لب تر می کند
خدا میخواست بنویسد که بسم الله یعنی چه! صراط المستقیمش چیست آیا؟ راه یعنی چه؟ بفهماند به مهر و ماه اصلا ماه یعنی چه! به شاهان جهان گوید مراد از شاه یعنی چه؟
خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود که وجه الله و عین الله و بسم الله حیدر بود
خدا میخواست در خلقت علی نقش آفرین باشد علی یک نسخه از ذات خودش روی زمین باشد خدا میخواست از اول که تا آخر چنین باشد فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد
از اول تا همان آخر همین را گفت پیغمبر امیر اصلاً به جز حیدر ندارد معنی دیگر
خدا با خلق حیدر جلوۀ خود را نشان داده پس از آن یاعلی گفته به آدم روح و جان داده طنین یا علیهایش عوالم را تکان داده علی گفتهاست و آرامش به جان این جهان داده
به آدم گفت برخیزد ز جایش یاعلی گوید و یادش داد هر شب در دعایش یاعلی گوید
علی را حاکم ملک سلیمانی خود کرده دلش را مخزن اسرار پنهانی خود کرده نجف را تکیهگاه عرش رحمانی خود کرده و این ایوان طلا را وقف مهمانی خود کرده
هر آنکس که نجف رفتهاست مهمان خداوند است بپرس از من دلیلش را: علی جان خداوند است
علی دروازۀ علم نبی، دروازۀ قرآن علی راز همان اعجاز بیاندازۀ قرآن علی متن کلامالله در شیرازۀ قرآن کلامش مو نمیزد با کلام تازۀ قرآن
من از نهجالبلاغه شرح قرآن را درآوردم از ارکان نمازش روح ایمان را درآوردم
علی معمار این جان و علی معیار ایمان و علی سالار انسان و علی سردار میدان و علی اذکار عرفان و علی اسرار قرآن و علی انوار تابان و علی تکرار یزدان و ..
همه اینها علی هست و علی تنها همینها نیست علی اندازۀ فهم زمانها و زمینها نیست
اگر حیدر به یک سو رفت و عالم سوی دیگر رفت نجات از آنِ آن فردی است که دنبال حیدر رفت سعادت را هرآنکس خواست با پا نه که با سر رفت از آن راهی که سلمان رفت و مالک رفت و قنبر رفت
صراط المستقیم است و به جز حیدر صراطی نیست علی راه نجات است و جز او راه نجاتی نیست
برای پیکر ایمان، امیرالمومنین سر بود تماشای جمالش از عبادات پیمبر بود علی معنای قرآن و علی تفسیر کوثر بود علی ذکر قنوت هر شب زهرای اطهر بود
نبود از عشق تعریفی، علی معشوق زهرا بود علی داند که عشق و عاشقی مخلوق زهرا بود
کسی که بی علی باشد قیامت کور خواهد بود رفیق مرتضی در غصه هم مسرور خواهد بود عذاب از جسم و جان شیعیانش دور خواهد بود و بدخواه علی پیش خدا منفور خواهد بود
جهنم چیست غیر از اینکه از حیدر جدا باشم؟ بهشتم چیست؟ این که در پناه مرتضی باشم
گدای مرتضی مُلک دو عالم را نمیخواهد اسیر عشق حیدر غیر ازین غم را نمیخواهد دلم از دست حیدر حاجت کم را نمیخواهد از او غیر از ولیالله اعظم را نمیخواهد
مگو یوسف که بعد از این زلیخا را نمیخواهی میان اینهمه عاشق نگو ما را نمیخواهی
.