نمایش جزئیات
سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ حاج ابوالفضل بختیاری
زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده
زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده
زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند آری صدا شبیهِ صدایش نیامده
تفسیری از حماسۀ شامش نگفتهاند شرحی برای کرببلایش نیامدهاست
از خواهش حسین گرفتیم تا ابد دستی به روی دستّ دعایش نیامده
در بِینِ روضه گریۀ عباس را ببین باور مکن برای عزایش نیامدهاست
پیراهن حسین در آغوش دارد و با گریه گفت حیف عبایش نیامدهاست
اُمِوَهَب نشسته پَرَش را گرفته است بالاسرش رُباب سرش را گرفته است
در فکرِ آب مانده و سایه نمیرود در آفتاب مانده و سایه نمیرود
این لحظههای آخر و او رو به کربلاست او رو به قبله است بگو رو به کربلاست
افسوس سایهها سرِ خواهر نیامدند از شش برادرش یکی از در نیامدند
عباس راکه داشت کسی سایهاش ندید سی سال قامتش زن همسایهاش ندید
عباس راکه داشت به محمل حجاب بود گهواره ای کنار عروسش رباب بود
یادش نرفته بغضِ پریشانیاش شکست سر را که دید گوشۀ پیشانیاش شکست
اینجا شراب پُر شده در کاسهها چرا؟ اینجا پُر است از همه رقاصهها چرا؟
ای کاش سر به طشتِ طلایش نمیرسید این ضربههایِ چوب صدایش نمیرسید
در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست
ای خوشی ندیده زینب ..
شاعر : حسن لطفی
.