نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سید مهدی میرداماد
اگرچه بسته زنجیر و در اسیری بود السَّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ* سجون جمعِ سجنِ یعنی زندان سجون یعنی زندان های متعدد * وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ *مطمور جایی هست که قله(1) رو نگه داری میکنن .. یه ذره نور و روشنایی نداره .. نمورِ و نمناکِ .. جوری حضرت رو وارده مطموره میکردن .. گلوی حضرت رو با زنجیر می بستن ..* اگرچه بسته زنجیر و در اسیری بود به دست بسته به دنبال دستگیری بود *اینا خانواده ای هستند که با دست بسته هم دستگیری و هدایت میکردن .. باباش علی رو تو کوچه ها دست بسته بردن .. دست بستهس اما دیدن یهودیه تو کوچه ها داره میگه اشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ .. (چیه؟! مسلمان شدی؟!!) گفت این آقا کیه؟! گفتن این علی ابن ابیطالبِ .. گفت من این آقا رو خیبر دیدم .. خودم دیدم با یک دست درِ قلعه خیبر رو کند .. حالا دارید جلو چشمش ناموسش رو تو کوچه ها میزنید .. چقدر غریبه .. با دستِ بسته زنِ بدکاره رو هدایت کرد .. اومد تو زندان موسی ابن جعفر دو روز خیره شد به نمازِ آقا؛ هارون میگه فرستادم ببینم چیکار میکنه این زن، چرا خبری ازش نشد .. میگه در زندان رو باز کردن دیدن سرُ رو خاک گذاشته پشتِ سر موسی ابن جعفر هی میگه الهی العفو ..* چقدر لاغر و زخمی شد و شکست آخر شبیه اینکه گلاب از گلی بگیری بود به روی تخته تنش را غلام ها بردند عجب مراسم تشییع کم نظیری بود برای غربت او گریه می کند زنجیر دخیل بسته به پایش، عجب اسیری بود نبود دخترکش تا به او کند تکیه اسیر پای شکسته به وقت پیری بود شاعر: محسن حنیفی السَّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ ..(2) اگه بخوام «ساق مرضوض» رو معنا کنم ساکت نباشی .. ساق مرضوض یعنی استخوان خُرد شده .. این «ساق مرضوض» ما رو یاده چندتا روضه میندازه .. بگم و از همه التماسِ دعا .. من چند تا استخوان خرد شده سراغ دارم .. یه استخوان بینِ در و دیوار .. آی مادر .. یه استخوان دیگه ام سراغ دارم زیرِ سم اسب ها .. ای حسین ... ای کاش که موت را نمی بوسیدم ای کاش که روت را نمی بوسیدم تقصیرِ من است زیر و رویت کردن ای کاش گلوت را نمی بوسیدم .. پاورقی : 1) قله = سبو، کوزه 2)سید جلیل علی بن طاووس _ «مصباح الزائر» .