نمایش جزئیات

مناجات و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان استاد حاج منصور ارضی

مناجات و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان  استاد حاج منصور ارضی

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم»
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ

اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ (1)
اگه تا الان منو نبخشیدی از باقیه ماه شعبانی که مانده منو ببخش .. الهی العفو ..

مجنون شدم اما غم لیلا ندارم
تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم

دیروزم از غفلت شده یک عمر حسرت
در کوله ام جز نالۀ فردا ندارم

با آتشِ عصیان همه سرمایه ام سوخت
چیزی برای محشرِ کبری ندارم

من را بزن، تا حالِ نفسم جا بیاید
اما نگو دیگر برایت جا ندارم

خشم تو هم هرچند از رویِ علاقه‌ست
من طاقتِ ناراحتی ات را ندارم

این آخرِ عمری شتر دیدی ندیدی
سنگین شده پرونده‌ام، امضا ندارد

با این همه آلودگی اصلاً نگفتی
کاری به کارِ نوکرِ زهرا ندارم

بین نجف جانِ مرا باید بگیری
چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم

دنیای بی کربُبَلا یعنی جهنم
دیگر امیدی من به این دنیا ندارم

مهمانی نو آمده، کاری نکردم
دیگر سلاحی غیره این گریه ندارم

وا کن گره‌های مرا جانِ رقیه
آن دختری که گفت من بابا ندارم

*یگانه گوهرِ یکدانه آمد
امام عشق را دردانه آمد
همه دیدن در شهر مدینه
دوباره فاطمه در خانه آمد

خانم جانم .. دو نفر هستند نمیشه براشون تولدی جلسه گرفت .. یکی حضرت علی اصغر(ع) یکی هم حضرتِ رقیه سلام الله .. فقط باید روضه بخونیم ..*

با لکنتِ روی زبانش گفت عزیزم
حالا که با سر آمدی من پا ندارم

*بابا ببخشید نمیتونم بلندشم احترام بزارم .. بابا انقدر زدن منو دیگه راه نمیتونم برم .. بابا همه استخوان هام شکسته .. بابا، دخترای شامی خیلی اذیتم کردن ..*

این شهر را روی سرِ خود میگذارم
هرچند از ضربِ لگدها نا ندارم

حالا که دیدم سوخته‌تر بودی از من
دیگر گلایه از سرِ سقا ندارم ..

منبع:
1)عیون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51