نمایش جزئیات

مناجات با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی

مناجات با خدا ویژۀ شب های ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی رسولی

با سنگ هر گناه پرم را شکسته ام
آه ای خدا خودم کمرم را شکسته ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
پلهای امن پشت سرم را شکسته ام

من دانه دانه اشکِ خودم را فروختم
نرخ طلایی گهرم را شکسته ام

دنیا شکست خورده تر از من ندیده است
حالا به سنگ خورده، سرم را شکسته ام

دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند
آیینه های دور و برم را شکسته ام

آرام کن مرا و در آغوش خود بگیر
حالا که بغض شعله ورم را شکسته ام

راهم بده به باغهای شجرهای طیبه
من توبه کرده‌ام تبرم را شکسته ام

حالا ببین که به غیر از گدا شدن
در پیشگاهِ تو هنرم را شکسته ام

دستتُ بالا بگیر به مادرمون فاطمه سلام الله علیها الهی العفو ..

امشب بریم مدینه .. تا در خانه رو زدن جوری بلند شد خودش رو رسوند به پشت در .. وقتی پشت در ایستاد خودش نامه نوشته به معاویه لعنت الله علیه میگه معاویه، پشت در ایستاده بودم دیدم انگشتان فاطمه از پشتِ در معلومه چنان محکم به پشت در ایستاده زهرا .. صدای نفس نفس زدن‌های فاطمه از پشت در می آمد .. میخواستم برگردم یهو یاد کینه‌ی علی افتادم .. معاویه دور خیز کردم چنان ضربه ای به در زدم .. یهو دیدم لحن نفس کشیدن فاطمه عوض شد ..