نمایش جزئیات

مناجات و روضه شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ویژۀ شب های قدر ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی

مناجات و روضه شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام  ویژۀ شب های قدر ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی

آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست

*هم خودم‌ میدونم‌ .. هم تو‌ میدونی .. هم امام زمانم مطلعِ ..*

آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست

*من امشب خودم ‌اومدم دارم اعتراف میکنم .. کسی ام زورم‌ نکرده اومدم‌ .. گفتم شاید دیگه نباشم ..*

چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست هایِ خالی ام حتی کلافی نیست

*هرچی گشتم یه چیزی بیارم هیچی پیدا نکردم .. ولی میخواستم بیام یهو یادم افتاد یه چیزی پیدا کردم با اون امشب اومدم .. اونم تربت حسینِ .. *

یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟!
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست

*بچه ها تورو‌ خدا امشب بیدارشید نه بیداربمونید ..!! امشب خیلیا بیدار میشن ..*

هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست

گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست

*یه حرفی به من بزن یه نشونی به من بده .. من امشب متوجه بشم بیدارشدم و منو بخشیدی ..*

سرچشمۀ توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست

تا نور راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست

گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست

لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب..
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست

*بی بی گفت : ابن ملجم! خدا لعنتت کنه ....وقتی اومد ازش سؤال کرد چرا این کار رو کردی و بابامُ زدی؟! ان شالله بابام خوب میشه حسابتُ میرسه .. گفت یه کاری با بابات کردم .. یه جوری زدم دیگه نمیتونه از جا بلند بشه ..*

درد علی اما، شکاف سینۀ زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست

*سادات منو ببخشن .‌بچه های حضرت زهرا منو ‌حلال کنید ..*

یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست

*آخه شما با علی کار دارید چرا زنش رو ‌میزنید ؟ شما اومدین علی رو ببرید چرا دارید زنش رو‌ کتک‌ میزنید؟ بابا اشتباهی گرفتید آخه مرد باید با مرد بجنگه، مرد باید با مرد رو به رو بشه .. شما چه مردایی بودید که روی مادرم‌ وایستادید .. چطوری اسم خودتون رو مرد میذارید در حالی که نه یکی نه دوتا چهل نفری ریختید سر مادرمون ...*

دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!

شاعر محمد جواد شیرازی