نمایش جزئیات
سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی
میترسم این چهل روزُ دووم نیارم
سیصد و شصت و پنج روزِ لحظه شمارم
خدا نکنه غلام سیات زنده نمونه
نتونه امسال برا تو روضه بخونه
دیشب خواب سیاهی دیدم، سیاهیِ روی کتیبه
یه کمی بو بکش دقیقاً، این بوی خوب عطر سیبه
صدایی که میرسه گوشم، صدا نالۀ امن یجیبه
تو که تا اینجا گذاشتی من، زیر علم روزی بگیرم
یهکم دیگه مهلتم بده، محرم تو رو ببینم
کاش بشه که توی اربعین، وسط صحن تو بمیرم
بمیرم ، بمیرم ، بمیرم
«امیرم 'بگو دستتو میگیرم ...»
رسمه که از صاحب عزا رخصت بگیرن
تا که بیان به مجلس عزاش بشینن
یه عده دست به دامن حضرت زهرا
یه عده دست به دامن ام البنینن
پیرهن سیاهمو بیارید، که از الان پیشم باشه
خدا نیاره روزی گدات، وسط میوندارات نباشه
هنو چهل روز مونده ولی، نوکرت نگران آقاشه
بزار فقط برسه محرم، سنگ تموم میزارم آقا
صدقه سر بیبی رقیهست، همه دار و ندارم آقا
به جون پدر مادرم قسم، خیلی دوسِت دارم آقا
آقا ، آقا ، آقا
«امیرم 'بگو دستتو میگیرم ...»
چه حالی داره واسه تو چلهنشینی
میدونم که بین گریههام منو میبینی
نه که بیبی فاطمه فقط تو مجلساته
خودت حتما یک سری میای روضه میشینی
دست میکشی روی این سرم، ولی نمیبینمت افسوس
تو بیکرونی و من فقط، قطرهایام از اقیانوس
چه ارتباط قشنگیه، تو با من و من با تو مأنوس
حاجت من از شما اینه، که بمیرم تو راهت آقا
جنازهمُ دست به دست یه روز، برسونن هیأتت آقا
سر و جون و کل پیکرم، فدا سر رقیهت آقا
آقا ، آقا ، آقا
«امیرم 'بگو دستتو میگیرم ...»