نمایش جزئیات

قسمت دوم روضه حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه

قسمت دوم  روضه حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام  شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه

کنون که راه نداریم از حرم به حسن
سلام میدهم از دور دم به دم به حسن

بدان که دم زدن از او به عزم شاعر نیست
به اذن وحی ادب می کند قلم به حسن

من از قدیم خدا را چنان که یادم هست
همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن

به دلبرانِ زمان یک کلام گفتم لا
هزار بار ولی گفته ام نَعَم به حسن

بهشت محو تماشای خود نخواهد کرد
مرا که هم به حسین است چشم هم به حسن

*یا امام‌ حسن مجتبی! میدونم غریبی،  میدونم زائر نداری، میدونم حرم نداری، میدونم حتی یه شمع بالای قبرت روشن نکردن، اما آقا جان اگر هر زائری بیاد بقیع بهش نشون میدن میگن این قبر چهار امام غریبِ،  اما من بمیرم گفت: آنگونه میکُشند که از یک زن حتی نشان قبر نمی‌ماند به یاد زائرای مدینه...*

یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم

*میخوای زائر مدینه باشی؟ اونایی که مدینه رفتن میدونن، اونایی که مدینه میرن، موقع برگشتن مداح کاروان یه مرتبه تو اتوبوس شروع میکنه خوندن،  میخوام شما هم بخونی...*

یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تورا پیدا نکردم

*دستت رو بیار مؤدب بالا فریاد بزن یا زهرا!...*