نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ سید رضا نریمانی

سینه زنی حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ سید رضا نریمانی

حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم

دخترتم هنوز این دَمِ آخر
از تو و مادر پیر تر و پیر تر
دخترتم هنوز با موی کم پشت
میریزه مشت مشت
زجر که منو کشت

امون ای فلک
بابایی کمک
کتک با کتک فرق میکنه
زدن با زدن
بدن با بدن
سه ساله با زن فرق میکنه

حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم

تو بابامی هنوز با لب خونی
باز تو میتونی قصه بخونی
تو بابامی هنوز صبح میری بازار
میخری گوشوار، پیرهن گل دار

تنم شد سیاه
بریم بزم شام
نگاه با نگاه فرق میکنه
زمین خورد رباب
نریختن گلاب
گلاب با شراب فرق میکنه

حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم

سرت زخمی ولی باز میدرخشی
شمرُ نبخشی
زد منو‌ وَحشی 
سرت زخمی، ولی زخمتو بستم
با پر خسته ام 
خیلی شکسته ام 

من از خواهرم

شکسته ترم

ورم با ورم فرق میکنه 

همش حرف بد
دیدم وقتی زد
لگد با لگد فرق میکنه 

امون ای فلک
بابایی کمک
کتک با کتک فرق میکنه
زدن با زدن
بدن با بدن
سه ساله با زن فرق میکنه

حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم

.