نمایش جزئیات

روضه امام حسن مجتبی علیه السلام ماه صفر۱۴۰۰ حاج امیر کرمانشاهی

روضه امام حسن مجتبی علیه السلام ماه صفر۱۴۰۰ حاج امیر کرمانشاهی

بعد مادر مغیره را می‌دید
هی مُکرر مغیره را می‌دید
 روی منبر مغیره را می‌دید
پیش آن در، مغیره را می‌دید

او که این روزها کنارش بود
زدن خانم، افتخارش بود
 غم‌همین بس که
مغیره به حسن‌ میخندید 

یادش افتاد، روی پا برخواست
دست نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست

روضه‌ام گیر سنگ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است

*فقط مادر افتاد؟ نه!...*
 
پسر ارشدش زمین افتاد
با تمام قدش زمین افتاد

بعد ضرب بدش زمین افتاد
چقدر بد زدش، زمین افتاد

*آخ! امان از این کوچه، آه قنفذ میزد میرفت کنار، مغیره میزد میرفت کنار، یه بی شرفی می اومد جلو، میگن هم چپ دست بوده هم دستش خیلی سنگین بوده ..این از یه کوچه ...
اما یه کوچه سراغ دارم، دیدن زینب داره دوان دوان داره میاد، یه کوچه درست کردن وای .. یه عده نامحرم، سنان میزد میومد کنار، خولی میزد میرفت کنار، حرمله می اومد، اما تو اینا یه بی شرفی بود  مثل نشونه ای که از مدینه از دومی دادم، اینجا میخوام یه نشونه بدم اون بی شرف مدینه دستش سنگین بود، این بی شرف کربلا دیدن با چکمه داره میاد پای سنگین و سینۀ حسین....*