نمایش جزئیات

سینه زنی پیاده روی اربعین به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

سینه زنی پیاده روی اربعین به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

چهل روزه که، خونِ چشام
چهل روزه که، زخم زبون
خوردم تو شام

زخمه پاهام
یادم نرفته سنگای از روی بام

جا مونده دخترت، توی خرابِ
رودست من، جای طنابِ
ببین دلم بی تابِ

نبودی زینبت، یه شبه شد پیر
دلم شداز، همه جهان سیر
امون از این، غل و زنجیر

مَظْلُوم حُسِین...

این طعنه ها، حَقَّم نبود
یادم مگه میره محلۀ یهود

خونِ دلم، بازوم شبیه مادرم 
شده کبود

چهل روزه تو رو، ندیده زینب
صدات زدم هر روز و هر شب
دیگه جونم رسیده بر لب

یادم نرفته اون لحظه ی آخر
صدات میزد چجوری مادر
فدای اون بدنِ بی سر

چهل روزه که، خونِ چشام
چهل روزه که، زخم زبون
خوردم تو شام

زخمه پاهام
یادم نرفته سنگای از روی بام

جامونده دخترت توی خرابِ
رو دست من جای طنابِ
ببین دلم بی تابِ

نبودی زینبت یه شبه شد پیر
دلم شد از همه جهان سیر
امون از این غل و زنجیر

مَظْلُوم حُسِین...

.