نمایش جزئیات
مدح خوانی ولادت حضرت زینب سلام الله علیها کربلایی نریمان پناهی
ای به محمّد بهشت، یاسمن آورده ای
همسر شیر خدا، شیر زن آورده ای
محور هر پنج تن پنج تن آورده ای
هم سخن مرتضی، همسخن آورده ای
هاجر و ساراست این، مریمِ عذراست این
دختر زهراست این، زینب کبری ست این
دُخت ولیّ خدا، اُختِ حسین و حسن
دختر علم و کمال مادر صبر و رضا
یک حسن و یک حسین یک علی مرتضی
فاطمه ی دوّمی در بغل مصطفی
هر سخنش یا حسین هر نفسش یا اخا
فاضله و عالمه، فاطمه ی فاطمه
قبله ی جانِ همه، بر لب او زمزمه
زمزمه اش بُرده دل از شه گلگون کفن
آینه ی پنج تن، طلعت زهرائی اش
می برد از خَلق دل، خِلقت طاهائی اش
سینه ی صحرایی و دیده ی دریائی اش
همره مادر رواست، امّ ابیهائی اش
صبر، علمدار او، حِلم، گرفتار او
داغ، شرر بار او، درد، خریدار او
عصمت و زهد و حیا برتن او پیرهن
از شبِ میلاد بود شعله ی تاب و تبش
پیش تر از جدّ و باب خوانده خدا زینبش
قصّه ی کرب و بلا زمزمه ی هر شبش
فاطمه از جان و دل بوسه زند بر لبش
روح و روانش حسین، تاب و توانش حسین
جان و جهانش حسین، ورد زبانش حسین
نطق و بیان علی در نَفَسش موج زن
عشق، سرفراز او، صبر زمین گیر او
اشگ شب فاطمه، ریخته در شیر او
زخم شهیدان عشق آیه ی تطهیر او
آیه ی بالای نی تشنه ی تفسیر او
درس نیاموخته، شمع صفت سوخته
چهره برافروخته، دیده به ره دوخته
تا چه شبی با حسین کوچ کند از وطن
خون خدا شهر عشق، زینب کبری درش
فخر کند فاطمه خوانم اگر کوثرش
شجاعت از حیدر و شهامت از مادرش
بر سر نی آفتاب گشته به دور سرش
کوفه کِشد انتظار،می دهد از کف قرار
تا که شود آشکار، صبح وصال دو یار
گردش خورشید و ماه بین دو صد انجمن
فاطمه و احمد و پنج امام هُمام
از تو به اوج جلال گرفته اند احترام
نیست عجب گر خدا بر تو رساند سلام
صبر تو در قتلگاه خرید جان امام
تو زینبی، کیستی؟، حور، مَلک، چیستی
چو فاطمه زیستی، اگر تو او نیستی
چگونه نازد حسین به صبرت ای ممتحن
تو از چهل مرز عشق به شام کردی سفر
تو هر قدم داشتی نوید فتح و ظفر
در اختیارت قضا در اقتدارت قدر
به هیجده آفتاب رُخ منیرت قمر
به سینه ات چنگ ها، به پیکرت سنگ ها
به عارضت رنگ ها، در همه ی جنگ ها
زنی نداده چو تو شکست بر اهرمن
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
.