نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

سینه زنی حضرت زهرا سلام الله علیها سید رضا نریمانی

بمیرم که تو بستر افتاده ای
برا رفتن انگار که آماده ای 
 
ازم رو نگیری شب آخری
تویی که فقط همدم حیدری 
 
نداری تَوُونی دیگه نیمه جونی 
نرو از کنارم تو خیلی جَوُونی 
 
سکوتت رو بشکن بزن حرفی با من
عزیزم نمیشه ازت دل بریدن
 
چه روزای سختی شده 
دل نگرون بچه هام 
 
چه شهریِ هر جا میرم 
بهم نمیدن جواب سلام 
 
حیدرو تنها نذار...
 
حسن که نگفت از تو‌کوچه برام 
واسه اینکه بیشتر نشه غصه هام
 
غمت رو‌ تو‌دیگه نریز تو دلت 
بگو‌ از توی کوچه و قاتلت
 
بگو‌ که یه نامرد تو اون روز پردرد
چطور اومد و‌ چادرت رو لگد زد 
 
بگو از چشِ تار، کبودیِ رخسار 
بگو‌چی شد اون روز که خوردی به دیوار 
 
با کینه ی از من اومدن 
سیلی به روی تو زدن 
 
دیگه نرفت از اون به بعد 
یه خواب راحت حسن 
 
نمازات عزیزم‌نشسته شده 
بمیرم‌ که پهلوت شکسته شده 
 
اینا از همون روز که پشت در
 تو رفتی که باشی  برا من سپر 
 
رسیدن با هیزم در خونه مردم
توی اون شلوغی صدای تو‌ گم‌ شد
 
تا بال وپرت سوخت دل دخترت سوخت
تو بودی تو آتیش ولی حیدرت سوخت
 
زندگیم وبهم زدن تا که لگد زدن به در
در افتاد و رد شدن از روی تنت چهل نامرد
 
صدای در، دری که تو شغله سوخت 
دری که میخ و‌ توی سینه دوخت 
 
صدای جیغ، تویِ خاکستر و دود
کی میدونه، چرا تمام صورتت شده کبود
 
یا زهرا ...
.