نمایش جزئیات
سینه زنی شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی حاج مهدی رسولی
یه آدمایی هستن تویِ این دنیا
که چشماشون یه اقیانوسِ آرومه
یه آدمایی که حقیقتِ هستی
تو عمقِ چشماشون هیشه معلومه
چشماشون موندنی نیست و میل رفتن داره
چشماشون حرف زیادی واسه گفتن داره
چشماشون مهربونه نورِ الهی داره
برقِ چشماشون أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ
میشه از چشمِ اونا قصه ی خِلقت و شنید
از نگاشون میشه مزه ی محبت و چشید
تو چشاشون عصمتِ حضرتِ مریم دارن
میشه فهمید از نگاشون که چقدر غم دارن
چشمای سردارِ ما، یه آسمون باوره
چشمایی که دلارو تا کربلا میبره
کربلا کربلا، کربلا...
یه آدمایی هستن تویِ این دنیا
که دستاشون یه نخلستون صفا داره
به جز پشت در این خونه این دنیا
از این دستای بخشنده کجا داره
دستاشون گرمی سرمای زمستون میشن
دستاشون شونه ی موهای پریشون میشن
دستاشون عصای پیری های مَردم میشن
بعضی وقتا دستشون کاسه ی گندم میشن
آسمونه دستاشون همیشه بارون داره
نور گرم دستاشون همیشه مهمون داره
خورشید و تو باغچه ی شب زده ها می کارند
دستاشون آسمون و تو سفره ها میذارند
دستای سردارِ ما میجوشه از علقمه
هدیه شده محضرِ مادرمون فاطمه
فاطمه یا فاطمه، یافاطمه...
.