نمایش جزئیات
سینه زنی وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها حاج محمود کریمی
تو رازِ عزت و عصمت عباسی
تو رمزِ غیرت و هیبت عباسی
ای اُمِّ اُمت و نهضت عاشورا
پیوندِ عترت و حضرت عباسی
با شیرت، شیر حق ،شد لقب عباس
فتح کردی عالمو با ادبِ عباس
ای که از برکتِ دامن پاکت نیست
چیزی جز سیدی روی لب عباس
ای مادر، مادرِ ،اولاد زهرایی
پا تا سر، مظهرِ ام ابیهایی
تا آخر اِنقدر داغ جَوُون دیدی
تا محشر، مادرِ همه شهیدایی
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
زینب که راویِ شکسته بالی بود
گفت یا ام البنین جای تو خالی بود
کاش بودی اون دمی که خبرش اومد
میدیدی از غمش حسین چه حالی بود
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
تا عکس روی ماه، به روی آب افتاد
زیر پاش علقمه، به پیچ و تاب افتاد
جاری شد، اشک مشک برا علی اصغر
تو قلبِ خیمه ها، از پا رباب افتاد
دلشوره، تو دلِ اهل حرم افتاد
تو راه خیمه ها دست قلم افتاد
با گریه، غنچه ها هروله میکردن
افتادن رویِ خاک تا که عَلَم افتاد
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
تا دریا تشنه لب از صدر زین افتاد
تا ماهِ آسمون روی زمین افتاد
رو کردن شعله ها به چادرِ زینب
از مرکب تا یلِ اُم بنین افتاد
بعد دشمن سمت خیمه ها به راه افتاد
تا شاهِ بی سپاه تو قتلگاه افتاد
وقتی که سرهای بریده رو بردن
پیکرها زیرِ مرکب سپاه افتاد
تا خیمه میرسه صدای آه تو
پوشونده ابر خون صورتِ ماه تو
من دارم میرسم طاقت بیار اما
پیش از من شمر رسید به قتلگاه تو
افتاده یوسفم با بدن خونی
هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی
جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو
با ناله میکشم روی تن خونی
واویلا واویلا
حسین واویلا
افتاده یوسفم با بدن خونی
هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی
جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو
با ناله میکشم روی تن خونی
میشکافن با عصا محراب اَبروتو
میبوسن نیزه ها ضریحِ پهلوتو
هرکی از راه میاد غنیمتی میخواد
هر دستی میکِشه طُره ی گیسوتو
آیاتِ ذاتِ کبریا تو دستاته
گیسوی حجتِ خدا تو دستاته
وقتی من اومدم کارو تموم کرده
این رأسِ از بدن، جدا تو دستاته
واویلا واویلا
حسین واویلا
.