نمایش جزئیات
روضه وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها حاج حنیف طاهری
*یه گوشه از حرف های حضرت زینب با حضرت اُم البنین...*
گمان مکن که مرا ناتنی برادر بود
قسم به عشق، کنارم حسینِ دیگر بود
منال اُم بنین و ببال بر عباس
تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود
سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی ست
فرات خیبر دیگر، یل تو حیدر بود
زشام تا به سحر دور خیمه ها می گشت
زبس که ماه منیر تو مِهرپرور بود
*هرکی هرچی داره ازپرقنداق داره، از پر چادر مادرش داره ...*
«خونی که داد سرور آزادگان حسین
مرهون حُسنِ تربیت شیر مادر است »
*حضرت زینب داره میگه: اُم البنین چه پسری تربیت کردی ،چقدر مطیع بود بر حسین... *
به جای دست، روی چشم خویش تیر گذاشت
ببین که تا به کجا مطیع رهبر بود
به روی خاک چو افتد گُلی، شود پرپر
ولی گُل تو سَرِ شاخه بود و پرپر بود
#شاعر :علی انسانی
*یعنی حتی مهلتش ندادن از اسب پیاده بشه دوره اش کردن....*
به فرقم تا عمود آهنینخورد
تنم زخم از یسار و از یمین خورد
دو دستم را زتن افکنده بودن
علمدار تو با صورت زمین خورد
خیز از خاک بگو تا کمرم را چهکنم ؟
توکه راحت شده ای منجگرم را چه کنم؟
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد، پدرم را چه کنم ؟
از رشیدی تو در راه کمی ریخته است
بازویت را چهکنم، چشم ترم را چه کنم ؟
.