نمایش جزئیات

سینه زنی شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها حاج سید مجید بنی فاطمه

سینه زنی شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها حاج سید مجید بنی فاطمه

 غارت بود و آتیش، خیمه دود و آتیش
 من هم تنها بودم 
 
همراهم آهم بود، دورم‌ نامحرم بود 
 من هم تنها بودم
 
 بهارم می رفت، تو که‌ می رفتی 
 قرارم می رفت، تو‌ که‌ می رفتی 
 
تو رو از من گرفتنو، ازت مونده یه پیرهِنو
کاش همون شب با رقیه، می بردی با خودت منو
 
ای تکیه‌ گاه‌ِ من، چشمای تو روشن 
من بی محمل رفتم‌
 
با جامه ی پاره،  گوشِ بی گوشواره 
منزل منزل رفتم‌
 
نبودی ای یار، ببینی مارو میونه بازار
ندیدی سیلی خوردنو، کجاها مارو بُردنو
 
تو رو از من گرفتنو، ازت مونده یه پیرهِنو
کاش همون شب با رقیه، می بردی با خودت منو
 
یک‌ و سال ونیمِ با، این روضه ها تنها 
روزا رو شب کردم‌
 
از شهر شام‌ اِی داد، هروقت یادم افتاد
 از غصه تب کردم‌
 
لبت چوب میخورد، همون جا ای کاش 
که زینب می مُرد 
 
همه اشکام و دیدنو، نگم‌ از نِی کشیدنو
کاش همون شب با رقیه، میبردی با خودت منو
 
تو رو از من گرفتنو، ازت مونده یه پیرهِنو
کاش همون شب با رقیه، می بردی با خودت منو

.