نمایش جزئیات
سینه زنی شهادت امام کاظم علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی
غمی ویران تر از بغض گلو افتاده در جانش
بزرگی که زبانزد بود در این شهر ايمانش
کسی که از خلیفه تا گدای کوچه گرد شهر
نمک پرورده بود از سفرههای فضل و احسانش
به حِکمت، آیه آیه از لبش وَالعَصر جاری بود
به رحمت، هر سحر فوج مَلَک بودند مهمانش
سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش
شُکوهِ نام حیدر بود و باید خواند طوفانش
کسی از پشت این در دست خالی برنمیگردد
مگر بخشیده باشد حضرت موسی دو چندانش
به عَطر ربنای جاریِ بین قنوت خود
بهشتی آفریده گوشۀ تاریکِ زندانش
نگاهش قبلهٔ خورشید و از زیباییاش این بس
بگویم هست ماهِ آسمان آیینه گردانش
دلش آشفتهتر از تشنه کامیهای عاشوراست
عطش پشت عطش میریزد از لبهای عطشانش
گَلو میداند این بُغضِ نفسگیر صدایش را
که حتی کوه باشد میکُند این داغ ویرانش
#شاعر مهدی حنیفه
.