نمایش جزئیات
مناجات ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس کربلایی حنیف طاهری
ای درود و صلوات از احدِ دادگرت
ای امامان و نبیّین و خدا مفتخرت
خازِن باغ جنان، خادمِ کوی کرمت
حامل وحی خدا، طوطی شاخِ شجرت
میکند ناز ببوی خوشِ فردوس، نسیم
گر به همراه غباری بَرَد از خاکِ درت
دختران در همه جا دستِ پدر میبوسند
تو که هستی که زند بوسه به دستت، پدرت
تو که هستی که به فرمانِ خداوندِ مجید
قد به تعظیم برافراشته خیرُالبَشرَت
*وحی شد بر پیغمبر! فرمان داده خداوند، یا رسول الله! هر وقت فاطمه آمد جلو پاش تمام قد می ایستی، جای خودت رو به او میدی، دست فاطمه رو می بوسی، خم میشی دستش رومی بوسی...*
زهرا! تونجات بخش ابراهیمی
پس مادر، بر آتش در چرا نگفتی خاموش؟
توکه سر تا به قدم احمد مرسل بودی
زِچه خم گشت در ایّام جوانی کمرت
تو که مِرآت خدایی به چه جرم و گُنهی
نیلگون گشت زسیلی رخ همچون قمرت
به نگاهِ علی و ناله ی زینب سوگند
پسرت دید در آن کوچه چه آمد به سرت
خانه ات نه که همه هستی عالم می سوخت
گر نمی ریخت بر آن شعله سرشتِ بَصرت
*همچینکه بین در و یوار قرار گرفت ناله اش بلند شد: فضه بیا به خدا محسنم رو کشتن..*
کشته شد محسن و آنان که تماشا کردند
سندِ تیر به اصغر زدن امضا کردند
*مدینه هیچکس نگفت: چرا محسن رو کشتن؟ یه داد برا این بی حرمتی نزدن، که نتیجه اش این شد کربلا تیر به حلقوم علی اصغر نشست. عوض اینکه حسین رو سر سلامتی بِدن شروع کردن هلهله کردن ...حسین.....*