نمایش جزئیات

مناجات وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمود کریمی

مناجات وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمود کریمی

این شبا خودم و خودتم تنها 
خودم وحرمِ مولا، حرمِ پسرِ زیبای زهرا

باز مهمون، ابرِ چِشمش پُر بارون
 با نگاهِت شد، آزاد از زندون

 ماهِ عشق، افتادم تو راهِ عشق
 ماهِ آغوشتِ با چِشمِ گریون

 میدونه میزِبانِ این‌ خونه 
رازی که تو‌دلهامون پنهونه

محبوبِ این دلِ پرآشوبه
یک‌ نگاش به هر دردی درمونه

این شبا به نگات امیدوارم 
مگه جز تو‌کی و دارم 
مگه میشه سر از خاکتِ بردارم

این شبها لا به لای هر نجوا
روبه آسمون‌میگم یا زهرا

با نامشِ پُر میشم از آرامش
میشه اما جاری اشک از چشمام

این شبا میباره بارونِ اشکام برا مادرِ تو‌ زهرا
میشه باز با غمشِ چشمامون‌ دریا 

در میسوخت بالِ کبوتر می سوخت
غنچه هم با یاسِ پرپر میسوخت

می پیچید شعله ها دورِ خورشید
چادر خاکی مادر می سوخت
 
می گداخت رَدِ خون رو‌ در ودیوار
رو زمین رو‌لبِ مسمار توی چِشم‌ ترِ حیدر کرار

«وای مادر مادر مادر ...
وای مادرم مادرم مادر»

*حضرت زهرا سلام الله علیها، وقتی به هوش آمد، اول سؤالی که کرد صدا زد: علی روکجا بردن؟ سراغ امامش روگرفت...
یه نازدانه ای هم‌ از خیمه بیرون آمد به غلامِ شمر گفت: بابای من رو ندیدی؟ چنان سیلی به صورتش اون غلام زد، نازدانه گفت: ندیدی بگو‌ ندیدم‌، چرا میزنی... ای وای حسین ...*