نمایش جزئیات
سینه زنی وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
به شبِ قدر قسم یه شبِ قبرم هست
روی این خورشیدی که داره میتابه سایه ی ابرم هست
شبِ قدرم نوره شبِ قبرم ظلمت
تا که خاک میریزن خونه ی آخرتم میشه غرقِ وحشت
مرگِ من نزدیکه راه من باریکه
اگه نوری نَبرم قبرِ من تاریکه
مرگ من نزدیکه من چرا خوشحالم
من به چی مینازم به کدوم اعمالم
وَحدَتی فِی قَبری، من تو قبر خودمم آوارم
وَحشَتی فِی لَحْدی اگه حیدر نباشه بیچارَم
اگه حیدر نباشه بیچارَم...
به شبِ قدر قسم، مرگ خیلی سخته
بی علی شد هرکی لحظهٔ جون دادن به خدا بدبخته
یا علی گفتیم و با علی میمونیم
ما که حتی وقتی قاصدِ مرگ اومد از علی میخونیم
تو سرازیری قبرمون تنهاییم
دلخوشیمون اینه نوکر مولاییم
پرسش مَن رَبُّک چه حسابی داره
مَن امامُک اون شب، چه جوابی داره
وَحدَتی فِی قَبری من تو قبر خودمم آوارم
وَحشَتی فِی لَحْدی اگه حیدر نباشه بیچارَم
اگه حیدر نباشه بیچارَم ...
به شبِ قدر قسم از خودم بیزارم
خیلی دیره اما این شبا فهمیدم چه خدایی دارم
منی که اعمالم حالمو بد کرده
هر دروغی گفتم حالا وقت توبه راهم و سَد کرده
به علیاً یا رَب که رهایم نکنی
از حسین بن علی تو جدایم نکنی
هرچی باشه یک عمر سینه زن بودم من
پیرهن مشکیمو پوشیدم جای کفن
وَحدَتی فِی قبری من تو قبر خودمم آوارم
وَحشَتی فِی لَحْدی اگه حیدر نباشه بیچارَم
اگه حیدر نباشه بیچارَم ...