نمایش جزئیات

سینه زنی و توسل به راوی دشت‌کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مجتبي رمضاني

سینه زنی و توسل به راوی دشت‌کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام  اجرا شده به نفس حاج مجتبي رمضاني

از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من

بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من

اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند

من را به روی مرکب سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من

بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام

هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من

بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم
آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم
بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم

یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم
یادِ لباس شعله ور عمه زینبم

من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام
آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام

یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم

شاعر:محمدجواد شیرازی