نمایش جزئیات
مدح و توسل به امیرالمؤمنین علی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری
خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد
ازل را تا ابد را نقطه چین در نقطه چین دارد
میان قبضهی خود اولین تا آخرین دارد
هزاران آسمان در آسمان دور از زمین دارد
خدا هم بینهایت بیش از آن هم بیش از این دارد
ولی تنها در عالم یک اميرالمؤمنين دارد
همیشه جامع الاضداد جمع نار و نور است او
که نزدیک از رگِ گردن و از اندیشه دور است او
شگفت است و شِگَرف است و شکوهی پُر غرور است او
که است او؟ کس نمی داند زِ بس صَعبُالعبور است او
خدایی! خلقت مولا خدایا، آفرین دارد
که عالم یک خدا و یک اميرالمؤمنين دارد
نه مدحی گفتهاند از او نه شعری شاعران حتی
که مدح مرتضی آری نیاید در بیان حتی
اگر از شعر پُر گردد همه هفت آسمان حتی
نباشد قدرِ گَردی محضرِ آن بی کران حتی
نجف اینجاست پس قلبِ جهانها را زمین دارد
که این منظومه تنها یک اميرالمؤمنين دارد
علی! ای شیرِ شیرافکن علی! ای سیلِ بنیانکن
علی! ای رودِ بی پایان علی! ای سدِ روئین تن
علی یعنی رجزهای سلحشورانِ مردافکن
علی یعنی نمیدانم قلم لال و زبان اَلکن
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
بهشت ارزانیِ آنکه اميرالمؤمنين دارد
قسم بر تیغِ مَرحَب کُش به رزمش مرحبا گفتند
همینکه عبدُوَد اُفتاد یکسر لافَتی گفتند
ملائک وقتِ میدانش زِ تفریحِ خدا گفتند
رها کردند عرش و گِردِ او یا مرتضی گفتند
رسولُالله میبیند دلیری این چنین دارد
چه غم از آن همه لشگر، اميرالمؤمنين دارد
میان رزم میبینی که تنها مرتضی میمانْد
چنان یک دشت رَم میکرد تنها ردِ پا میمانْد
علی آنگونه رد میشد که از هرکس دوتا میمانْد
علی آنگونه رد میشد که عزرائیل جا میمانْد
خدا در عرش تصویرِ علی را رویِ زین دارد
پیمبر بوسه بر تیغِ اميرالمؤمنين دارد
به روی منبری رفت از بزرگ و پَست بالاتر
نشان میداد با دستش کسی که است بالاتر
پیمبر گفت علی این است، ازآنچه هست بالاتر
از این دستی که رو کردم نباشد دست بالاتر
محمد گفت: بعد از من جهان حَبلُالمَتین دارد
خدا را شُکر این اُمَّت اميرالمؤمنين دارد
زمین را گوئیا در دستهای آسمان میداد
خودِ او اَشهَدُ اَنَّ علی را در اذان میداد
یَدالله است این دستی که پیغمبر تکان میداد
علی را هِی نشان میداد علی را هِی نشان میداد
خدا بر فاطمه تبریک از عرشِ برین دارد
خوشا بر خانهی زهرا اميرالمؤمنين دارد
خدا آیه به آیه با همین قرآن علی گوید
نجف عمریست جبرائیل در ایوان علی گوید
نَفس پشت نَفس تا هست زهرا، جان علی گوید
خراسان در خراسان هر تپش ایران، علی گوید
چُنین نعمت هزاران بار سُجده با جَبین دارد
خدا را شُکر خاکِ ما اميرالمؤمنين دارد
اگرچه ما نبودیم ای غدیر آنجا علی گفتیم
قَسم بر مرتضی پیش محمد یا علی گفتیم
علی گفتیم و میگوئیم و با دنیا علی گفتیم
که با مولا علی گفتیم و با زهرا علی گفتیم
کسی با او بوَد که دردِ مردم دردِ دین دارد
همیشه پیرِ ما حِرزِ اميرالمؤمنين دارد