نمایش جزئیات

قسمت پایانی زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری

قسمت پایانی زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری

  نمیدونم چرا دلم آشوبه
دل نگرون حال بچه هاتم

فکر نکنی که زینبت بریده 
تا آخر دنیا داداش باهاتم 

 چادرمو دور کمر میبندم 
خودم دفاع از حرم میکنم

غصه نخور هرکی بیاد این طرف
با ذوالفقار پاشو قلم میکنم 

 نمیدونم چرا دلم گرفته
بیا با هم یه ذره صحبت کنیم

به یاد روزای خوب مدینه 
با هم دیگه امشب و خلوت کنیم

یادمه شرط ازواجم بودی 
گفتم محاله از حسین جدا شم

حتی اگه یه روز بیاد که با او
مجبور بشم راهی کربلا شم

 قرار نبود تنهایی جایی بری 
قرار نبود که من تنها بمونم 

تو روی نیزه ها سفر کنی و 
منم با این نامحرما بمونم 

  اینقده حرف گودال و پیش نِکِش 
اینقده روضه توی گوشم نخون 

یه دل سیر میخوام تو رو ببینم 
یه شب دیگه کنار زینب بمون 

 از این به بعد خواب به چِشَم نمیاد 
از این به بعد با غصه ها مانوسم

نیتم اینه امشبو حسین جان
زیر گلوتو هی تا صبح ببوسم 

از نعلای تازه ی مرکباشون
باد خزون برام خبر آورده 

خدا کنه دروغ باشه که گفتن
حرمله هم تیر سه پر آورده

 از تن زیر نیزه ها که گفتی
میدونی که با دل من چه کردی؟

چرا داری گوشه کنار خیمه
دنبال کهنه پیرهن میگردی؟؟
 
 نفرین به هرچی کوفه و کوفیه
از هرچی بی وفائیه دلخورم

افتاده به دلم داداش که فردا  
شبیه مادرم لگد میخورم 

دلت میاد فردا کنار گودال 
حرمله به چشم ترم  بخنده ؟

دلت میاد  ببینی از رو نیزه
دستمو خولی با طناب میبنده ؟

شاعر علیرضا خاکساری