نمایش جزئیات

زمزمه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا طاهری

زمزمه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا طاهری

شبم روشنه، دلم گُلشنه
شبِ آرزومو سحر اومده
 
شده باورم، عزيز دخترم
كه امشب كنارم پدر اومده
 
اگر ناله كردم گرفته صِدام
اگر چه پر از آبله شد پاهام
 
ولي عاقبت حاجتم شد روا
نشستم يه شب رو به روي بابام
 
اومده بابام
ديگه چي ميخوام
 
قدِ من خميد
موهام شد سفيد
چه كَس ناله هايِ دلم رو شنيد؟
 
كه زجر پليد
موهامو كشيد
تنم رو روي خاكِ صحرا كشيد
 
حالا كه خرابه شده سوت و كور
چرا غرق خوني؟ بلا از تو دور
 
چرا رو موهات خاك و خاكسترِ
مگه رفته بودي به كنج تنور
 
بلا از تو دور
باباي صبور، بلا از دور         
 
*روايت ميگه: حضرت رقيه سلام الله عليها خوابيده بود، از خواب پريد،هر كاري كردن آروم نشد، هي ميگفت: "أبَتاه! أبَتاه!..." طاهر دمشقي خادمِ يزيدِ ملعونِ، ميگه: يه مرتبه صداي ناله رو شنيدم، اونايي كه رفتن حرم بي بي مي دونن فاصله اي نيست از حرمِ بي بي تا كاخِ يزيدِ، كسي ناله بزنه صداش ميرسه، طاهر دمشقي ميگه: سر داخلِ طشت بود، رو پوش كنار رفت، ديدم سر از داخل تشت بالا اومد، يه وقت ديدم صدا ميزنه: " يا اُختاه! اُسكُتي اِبنتي.." خواهرم! بچه ام رو آروم كن... دل تو دل حسين نيست، صدايِ ناله ي رقيه داره مياد، يه مرتبه يزيدِ نانجيب از خواب بيدار شد، گفت: چه خبر شده؟ اين سر و صدا مالِ چيه؟ گفتن: يكي از نازدانه هاي حسين بهانه ي بابا گرفته، گفت: باباشو ميخواد؟ خوب براش ببريد، سر رو داخل طبق گذاشتن، همچين كه اومدن از درِ خرابه وارد كنن، ديدن عمه ي سادات دوان دوان اومد، ميدونه چه خبره؟  فرمود: من خودم آرومش ميكنم، سر رو داخل نياريد، سر آوُردن گذاشتن جلوي رقيه، اول چنان سيلي به صورت اين بچه زدن... حسين!