نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ میثم مطیعی

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج‌ میثم مطیعی

چگونه موی سرت را به خون خضاب ببینم؟
سر تو را وسط مجلس شراب ببینم!

بنا نبود بخواهد کسی مرا به کنیزی!
بنا نبود که من این همه عذاب ببینم

چگونه عمهٔ خود را که کوه حُجب و حیا بود
میانِ قافله با کمترین حجاب ببینم؟

اگر عموی عزیزم هنوز بود کنارم
نمی‌گذاشت که یک ذره اضطراب ببینم

منی که یاد گرفتم شبیه فاطمه باشم
بگو چگونه به دست علی طناب ببینم؟

چقدر با لب تشنه در آن کویر دویدم
نداشت جای تعجب اگر سراب ببینم

شنیده‌ام به تو یک قطره آب نیز ندادند
برایت آب میارم اگر که آب ببینم

گلایه می‌کنم این حق من نبود پدر جان
تن بدون سرت را در آفتاب ببینم

اگر که زودتر از این تو را به خواب ندیدم
برای اینکه نخوابیده‌ام که خواب ببینم

دلم برای نشستن به روی پای تو تنگ است
دوباره کاش از آن لحظه‌های ناب ببینم

خدا کند که دوباره علی اصغرمان را
بدون واهمه بر دامن رباب ببینم

*با بابا حرف زد"فَلَمّا حَرَّکوها"تکونش دادن...
"فَاذا بِها قد فارَقَتِ الدُّنیا"دیدند رقیه از دنیا رفته...اهل خرابه همه نوحه میخوندند می گفتن: سلام ما رو به بابای غریبمون برسون.بگو بینِ کوفه تا شام خیلی سخت بود.بگو سرت رو وسط تشت طلا دیدیم،خیلی برامون سخت بود.

رَحِمَ الله مَنْ ناداه یا حسین...*

شاعر: آرش براری