نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمجید بنی فاطمه

روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمجید بنی فاطمه

گوشه ی خرابه ها نشسته بود
هی میگفت بابایی امشب میرسه
واسه خاطر منم اگه نیای
با دعای عمه زینب میرسه
یه نگاهش به در خرابه است و
یه نگاه به عمه زینب می‌کنه
با همون دستای زخمی و کوچیک
هی لباسشو مرتب می‌کنه
 
آخه باباش داره از سفر میاد
نباید سوختگیاشو ببینه
دوست نداره وقتی باباش میرسه
کبودی دست و پاشو ببینه
 
اومدن توی خرابه با طبق
به کویر خشکه بارون اومده
عمه اش اومد کنارش نشست و گفت
دخترم بیا بیا،بیا که مهمون اومده
 
وقتی روپوش و کنار زد چی می دید
که همش با دست میزد تو دهنش
به لب باباش نگاه کرد و میگفت
این لب و دندونا با چی زدنش...
.