نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژه اربعین حسینی به نفس کربلایی جواد حسینخانی

روضه و توسل ویژه اربعین حسینی به نفس کربلایی جواد حسینخانی

از سوی‌کوفه و شام برگشته زینب
پی عرض سلام برگشته زینب
 
اربعين آمد و برگشته زينب
وَ چه با احترام برگشته زينب
 
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
 
كجايي اُم البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
 
*خوشبحال اونايي كه الان كربلا تو دهليزِ حرم كنارِ قتلگاه ميگن: غريبِ مادر حسين... تو هم بگو: حسين جان! اگه من از قافله ي كربلايي ها جاموندم، اما پيراهن عزا پوشيدم اومدم تو مجلسِ عزاي شما نشستم، اينجا ميگم: غريبِ مادر حسين... اما حسين گفتنِ ما كجا و حسين گفتنِ حضرتِ زينب سلام الله عليها كجا...كاروان اُسرا نزديكي هاي كربلا كه رسيد، يه وقت صداي حضرت زينب سلام الله عليها بلند شد: يا امامِ سجاد! عزيزِ برادرم! بوي برادرم داره ميآد، بوي حسينم داره ميآد، ميگن: مثل برگِ خزان از ناقه ها اين زن و بچه ها روي زمين ريختن، يكي به سينه ميزنه: عليِ اكبرم! داداشم بلند شو، يكي ناله ميزنه: قاسمم! بلند شو... هر كدوم يه جوري روضه ميخونن، يه وقت ديدن يه خانومي هم داره لالايي ميخونه:...*
 
اي كودكِ بي شيرِ من، اصغرم لاي لاي
طفلِ نخورده شيرِ من، اصغرم لاي لاي
 
*اما ديدن خواهر اومد خودش رو روي قبر حسينش انداخت، حسينم! بلند شو، ببين زينب اومده، داداش پاشو، اگه منو الان ببيني خواهر رو نميشناسي، بعد شروع كرد روضه خوندن:...*
 
همين جا عشق را در خون كشيدن
سر از جسم علی اکبر بریدن
 
* بعد صدا زد: رباب!...*
 
درآوردند جسم اصغر از خاک
زریشه آن گل احمر بریدن
 
ميان قتلگاه با شادماني
خودم ديدم حسين را سر بريدن
 
زدست خونی، انگشت حسینم
به خنجر بهر انگشتر بریدند
 
*من بالاي بلندي ايستاده بودم، نيزه دار نيزه ميزد، شمشيردار شمشير ميزد"عِدَةٌ بِسّیوف وَ عِدَّةٌ بِالحِجارَة.." اونايي كه حربه اي نداشتن دامن هاشون رو سنگ كرده بودن، به سر و رويِ حسينِ من ميزدن... همه ناله بزنيد: ياحسين!

.