نمایش جزئیات

روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد کریمی

روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد کریمی

چهل شب می شود اینگونه می آیند در شب ها
چهل شب می شود خانه به خانه می روند اما
فقط یک خانواده نیمه شب آواره اند اینجا

علی شاهد برای خویش آورده
علی شاهد برای این همه مردم 

منم مردِ غدیر خم
و این است شاهدم زهرا

و زهرا شاهد آورده است با آن حال
که من هم ارث میگیرم
که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم

علی در می زند..
در باز می کردند انصار و مهاجرها
 نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها

یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی آیم
یکی هم گفت یادِ من نمی آید غدیر خم 

امان از حرف نامَردم...
یکی در باز کرد و روی خود را آن طرف کرد و
یکی هم داشت مولا حرف میزد بین حرفش
 زود در را بست دل زهرا چه بد بشکست

علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد
اگرچه گریه اش افتاد فقط زهرا جوابش داد

علی و فاطمه تنها به پشت دربها بودند
چهل شب پشت درها در پی یک آشنا بودند

چهل شب ردّ غم پیداست از خانه به هر کوچه
چهل شب رفته اند و جز سه تن یک یارو یاور نیست
 به جز سلمان و مقداد و ابوذر نیست

ولی آن روز در کوچه ولی آن روز در خانه
میان جمعِ اوباش و اراذل های بیگانه 
چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است

خدایا کینه عریان است
غلاف تیغ پنهان است
حرامی هم رجز خوان است 

تلافی غدیر خم فقط هیزم فقط آتش امان امان از دست نا مردم به پیش طفل سردر گم

حسن چشمانِ زینب بست
که مادر پشت درب خانه ی خود هست

زمین افتاد و در افتاد
همه حمله کردن از روی در 

امان از چادر زهرا امان از رد شدن ها و
امان از پازدن ها و امان از رفت وآمدها

 خدایا میخ لج کرده 
خدایا راه کج کرده

*این میخ در، اینجا میخ بود مسمار بود یه جایی هم نیزه شد. اینجا در بود یه جایی هم سپرشد...
 مادر زیر در بود هر طوری بود مادر رو بیرون آوردن ...اما بمیرم برات حسین*

 تنی به روی زمین به زیردست و پاها بود
 برای غارت او حرمله مهیا بود

 نگاهِ خولی ناکَس  به سمت او خیره
 نگاهِ خسته ی مولا به آسمان وا بود

 برای ذبح سرش استخاره میکردند 
وحرف شمر و سنان هم به هم بفرما بود